1-اوضاع کلی سیاسی اجتماعی ایران در حکومت ساسانیان قبل از حمله اعراب
در این قسمت میخوایم با حکومت ساسانیان اشنا شویم و ماهیت انها را بشناسیم زیرا شناخت این ماهیت و ویژگی های درونی این حکومت به درک حمله اعراب به ایران و چگونگی سقوط ساسانیان و شکست ایران به ما کمک خواهد کرد.
حکومت ساسانیان حکومتی مقتدر قدرتمند بعد از پاشیده شدن حکومت اسکندر اروپایی و فرماندهانش در ایران بعد از اشکانیان تاسیس شد و پیشرفته در زمان خودش بود.حکومتی بود که درواقع یکی از دو ابرقدرت تاریخ جهان بود و جنگ دو امپراطوری و ابرقدرت شرق(خاور میانه) و غرب (اروپا) مرسوم بود.ساسانیان
تاریخ کلی ساسانیان : (تاریخ ها از اینجا به بعد به میلادی-پس از میلاد مسیح است)
شاهنشاهی ساسانیان (که ساکنینش به آن ایرانشهر میگفتند) آخرین شاهنشاهی ایرانی پیش از ظهور اسلام است که از سال ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی (۴۲۷ سال) بر ایران فرمانروایی کردند.این شاهنشاهی یکپارچه را اردشیر بابکان با شکست اردوان پنجم، آخرین شاهنشاه اشکانی بنا کرد و ایران را مجدداً پس از سقوط هخامنشیان برای نخستین بار یکپارچه ساخته و زیر فرمان تنها یک دولت شاهنشاهی درآورد. پایتخت ایران در این دوره، شهر تیسپون در نزدیکی بغداد در عراقامروزی بود. بر طبق افسانهای، پرچم ایران در این دوره، درفش کاویانی بود.
دورهٔ ساسانی یکی از مهمترین، حساسترین و تأثیرگذارترین دورههای تاریخ ایران شناخته میشود. شاهنشاهی ساسانی، آخرین شاهنشاهی ایرانی پیش از حمله اعراب به ایران و اسلامآوردن ایرانیان است. در دورهٔ ساسانی، تمدن ایرانی از بسیاری جهات به نهایت شکوفایی و رونق خود رسید. ایران در دورهٔ ساسانیان، تأثیر زیادی بر فرهنگ روم گذاشت. تأثیر ساسانیان تنها محدود به مرزهای ایران نبود، تأثیر آنها به هند، چین،اروپای غربی و آفریقا هم میرسد. ساسانیان نقشی برجسته در شکلگیری هنر اروپایی و آسیایی در دورههای میانه داشتند. بخش عمدهٔ چیزی که امروزه به نام تمدن اسلامی در هنر، معماری، موسیقی و دیگر زمینهها شناخته میشود، از ساسانیان به جهان اسلام منتقل شد.
جامعهٔ ساسانی به گونهٔ طبقاتی اداره میشد. جامعه به چهار طبقه موبدان، جنگاوران، دبیران و پیشهوران تقسیم میشد. دین رسمی زرتشتی بود و اوستا و زند منابع اصلی حقوقی و دینی محسوب میشدند. دورهٔ شاهنشاهی ساسانیان، در سال ۶۵۱، پس از کشتهشدن یزدگرد سوم طی حمله اعراب به ایران، به پایان رسید و ایران که تجربه تسلط رومی ها به خود را داشت حال اعراب به ان تسلط یافتند.
دوره شکوفایی اول :
شاپور دوم یک سیاست دینی بیرحمانه را پی گرفت. در طی دوران پادشاهی او، جمعآوری اوستا، متون مقدس زرتشتی، به اتمام رسید، مرتدها و از دین برگشتهها مجازات شدند و مسیحیان هم مورد آزاد و اذیت قرار گرفتند. آزار و اذیت مسیحیان واکنشی بود به مسیحیسازی امپراتور روم توسط کنستانتین. شاپور دوم، همانند شاپور اول، با یهودیها با دوستی رفتار کرد(در زمان خشایار شاه هخامنشی یا نقشه مردخای،استر خواهر زاده اش را به دربار خشایار شاه فرستاد و خشایار شاه همسر اول خود را اعدام و استر یهودی را ملکه ایران کرد البته استر از بازگو کردن دین خود امتنا کرد و توسط عموی خود مردخای،ماهان وزیر خشارشاه اعدام شد و یهودی ها در دستگاه سیاسی ایرانیان از این تاریخ به بعد نفوذ بسیاری داشتند و بسیاری از ایرانیان را کشتند – جشن پوریم )، که در دوره او در آزادی نسبی زندگی میکردند و از امتیازات فراوانی هم برخوردار بودند). در هنگام مرگ شاپور، امپراتوری ایران از همیشه قویتر بود، با دشمنان شرقی در صلح و آرامش بود و ارمنستان هم تحت کنترل ایران قرار داشت.)
دوره میانی شکوفایی :
از مرگ شاپور دوم تا نخستین تاجگذاری قباد اول، یک دوره عمدتاً همراه با صلح و آرامش بین ایران و روم برقرار بودکه در این هنگام به نام روم شرقی یا امپراتوری بیزانس شناخته میشد. تنها دو جنگ کوچک بین آنها در گرفت.در تمام این دوره، سیاست دینی ساسانیان از یک پادشاه به پادشاه دیگر به طور قابل توجهی تغییر میکرد. باوجود یک سری حاکمان ضعیف، سیستم اداری که در دوران شاپور دوم مقرر شده بود، پابرجا باقی ماند و امپراتوری به شکل رضایتبخشی عمل میکرد.
یزدگرد اول (۳۹۹–۴۲۱) پسر بهرام چهارم، اغلب با کنستانتین اول، امپراتور روم مقایسه میشود. همانند او، هم به صورت فیزیکی و هم از نظر دیپلماسی قدرتمند بود. یزدگرد اول همانند همتای رومی خود، فرصتطلب بود. او مانند کنستانتین، سیاست مصالحه دینی را در پیش گرفت و آزادی برای رشد اقلیتهای مذهبی را فراهم کرد. آزار و اذیت مسیحیان را متوقف کرد و حتی اشراف و موبدان(روحانیون زرتشتی) که به آزار آنها میپرداختند را مجازات کرد. پادشاهی او یک دوره نسبتاً صلحآمیز بود. او صلحی پابرجا با رومیها برقرار کرد و حتی تئودئوس دوم (۴۰۸–۴۵۰) را هم تحت کفالت خود قبول کرد. او همچنین با یک شاهزاده یهودی ازدواج کرد که برای او پسری به نام نرسی به دنیا آورد.
بهرام پنجم داستانهای زیادی از دلاوریها و زیبایی او، از پیروزیهای او بر رومیها، مردمان ترک، هندیها و آفریقاییها و ماجراهای او در شکار و عشق روایت میشود. او همچنین بهرام گور هم خوانده میشود. واژه گور به معنای گور خر است که به دلیل علاقه او به شکار و به خصوص به شکار گور خر بر او نهاده شده است.او تاج شاهی رادر رقابت با برادرش تصاحب کرد و با دشمنان خارجی هم مبارزه کرد، اما عمدتاً خودش را با شکار و مهمانیهای درباری با همسران و درباریان سرگرم نگه میداشت. او تجسم رونق و رفاه شاهانه بود. در این دوران، بهترین آثار از ادبیات ساسانی نوشته شدند، قطعات سرشناسی از موسیقی ساسانی تنظیم و ساخته شدند و ورزشهای همانند چوگان تبدیل به سرگرمی شاهانه شدند، سنتی که تا به امروز هم در بسیاری از نظامهای پادشاهی حفظ شده است.
یزدگرد دوم (۴۳۸–۴۵۷) پسر بهرام گور، یک پادشاه متعادل بود، اما برخلاف یزدگرد اول، یک سیاست ظالمانه در برابر اقلیتهای مذهبی در پیش گرفت، خصوصاً برای مسیحیان با این حال در سال ۴۵۱ در نبرد آوارایر، ارمنیهای تابع شاهنشاهی تحت رهبری واردان مامیکونیان موفق شدند آزادی ارمنستان برای پرستش دین مسیحیت را برقرار کنند.
یزدگرد دوم در ابتدای سلطنتش ارتشی متشکل از ملیتهای گوناگون از جمله متحدان هندیاش را جمعآوری کرد، و در سال ۴۴۱ به امپراتوری روم شرقی حمله کرد، اما خیلی زود پس از جنگی محدود، مجدداً صلح و آرامش برقرار شد. او سپس در سال ۴۴۳ نیروهای خود را در نیشابور جمع کرد و یک لشگرکشی طولانی علیه کیداریان را ترتیب داد. در نهایت، پس از تعدادی جنگ، او کیداریان را شکست داد و در سال ۴۵۰ آنها را به آنسوی رود آمودریا راند.
در طی لشگرکشی یزدگرد دوم به غرب، به مسیحیانی که در لشکرش بودند مشکوک شد و آنها را از حکومت و ارتش اخراج کرد. او سپس مسیحیان را مورد آزار و اذیت قرار داد و تا حد خیلی کمتری هم همین کار را در مقابل یهودیان انجام داد. به منظور دوباره زرتشتیسازی ارمنستان، او شورشی از طرف مسیحیان ارمنستان در ۴۵۱ در نبرد آوارایر را سرکوب کرد. با این حال، ارمنیها، عمدتاً مسیحی باقی ماندند. در سالهای بعدی سلطنت او، او مجدداً با کیداریان وارد نزاع شد تا اینکه در سال ۴۵۷ از دنیا رفت. هرمز سوم (۴۵۷–۴۵۹) فرزند جوانتر یزدگرد دوم، به تخت شاهنشاهی نشست. در طی دوران کوتاه شاهی او، او مرتباً با برادر بزرگتر خود پیروز اول جنگید، که پیروز ار حمایت اشرافزادگان هم برخوردار بود، و همینطور در باختر هم با هپتالیان جنگید. او در سال ۴۵۹ توسط برادرش پیروز کشته شد.
جاماسپ (۴۹۶–۴۹۸) پیرو برکناری قباد اول توسط اشراف، به تخت شاهنشاهی ساسانی نشست. جاماسپ شاهی خوب و مهربان بود، او مالیاتها را به منظور کمک به کشاورزان و فقرا کاهش داد. او همچنین به دین زرتشتیِ اصلی(زرتشت تحریف نشده) وفادار بود، همان چیزی که قباد اول با تغییر جهت و سرپیچی از آن باعث شده بود تخت و آزادی خود را در ازای آن از دست بدهد. پادشاهی او خیلی زود به اتمام رسید؛ قباد اول، به عنوان رهبر ارتش بزرگی که پادشاه هپتالیان به او داده بود، به پایتخت برگشت. جاماست از تخت سلطنت کنارهگیری کرد و تخت را به برادرش داد. پس از روی کار آمدن مجدد قباد اول، هیچ ذکر دیگری از جاماسپ به میان نیامده است، اما باور رایج بر این است که برادرش با او رفتار مساعدی داشته است.
دوره شکوفایی دوم :
در سال ۶۱۳، در خارج از انطاکیه، سرداران ایرانی، یک ضدحمله که توسط شخص هراکلیوس، امپراتور روم رهبری میشد را شکست دادند. پس از آن، پیشروی ایرانیها بیوقفه ادامه یافت. اورشلیم(بیت المقدس-قدس-پایتخت کنونی فلسطین) در سال ۶۱۴ سقوط کرد و صلیب راستین به دست ایرانیها افتاد، شیئی که از نظر رومیهای مسیحی، مقدستر از آن در دنیا وجود نداشت. اسکندریه در سال ۶۱۹ سقوط کرد، و باقیمانده مصر هم در سال ۶۲۱ به دست ساسانیان افتاد. رؤیای ساسانیان مبنی بر بازگرداندن مرزهای ایران به دوران هخامنشیان تقریباً برآورده شده بود، در حالیکه امپراتوری بیزانس در آستانه فروپاشی بود. این اوج گسترش قلمرو ایران همراه بود با شکوفایی تمدن ایرانی در زمینه هنر ایرانی، موسیقی ایرانی و معماری ایرانی.
زوال فروپاشی :
به دلیل جنگ ها و اشوب ها و قتل های پی در پی حکومت به مردم و در دربار پادشاهی و نا رضایتی اجتماعی نسبت به حکومتدر انتها ساسانیان توسط اعراب سرنگون شدند که در ادامه به تفسیر گفته خواهد شد.
منابع :
در اینترنت به راحتی " ساسانیان " را سرچ کنید تمامی مطالب + منابع( در
پانویس ) ذکر شده – کتاب ها و منابع معرفی شده در جستجوی خود را نیز به راحتی
میتوانید بخرید یا در اینترنت اگر موجود باشد دانلود و مطالعه کنید.
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Sasanian Empire»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۵).
تصویرها از:LIVIUS
شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی
تاریخ ده هزار سالهٔ ایران
شاهنامه فردوسی ج۳ و ج۴ تصحیح جیحونی، مصطفی نشر شاهنامه پژوهی
زریاب، عباس. تاریخ ساسانیان. تهران:دانشگاه آزاد ایران
سمیعی، احمد. ادبیات ساسانی. تهران. انتشارات دانشگاه آزاد ایران، ۱۳۵۵
حقشناس، سید علی، حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر تنب و بوموسی، تهران، انتشارات سنا، ۱۳۸۹.
زارعی، محمد ابراهیم. آشنایی با معماری جهان، همدان، نشر فن آوران، ۱۳۷۹.
آرتور آپهم پوپ، معماری ایران، ترجمه کرامت ا... افسر، تهران، فرهنگسرا ،۱۳۶۵.
پیرنیا. شیوههای معماری ایران، تهران، فرهنگسرا، ۱۳۶۵.
فرخ، کاوه، سواره نظام زبده ارتش ساسانی، ترجمه بهنام محمدپناه، چاپ دوم. تهران: انتشارات سبزان، ۱۳۸۹. شابک: ۴–۲۷–۵۰۳۳–۶۰۰–۹۷۸
عبدالحسین، زرینکوب، دو قرن سکوت، چاپ بیست و سوم. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۹. شابک ۶–۳۳–۵۹۸۳–۹۶۴–۹۷۸
Daryaee، Touraj. Sasanian Persia: The Rise and Fall of an Empire. I.B.Tauris، 2009. 1–240. شابک ۹۷۸۱۸۵۰۴۳۸۹۸۴.