نقشه تجزیه خاور میانه در دوران پهلوی

موضوع حکومت کردن یهودیان بر کل جهان موضوعی است ایدئولوژیک که در افکار یهودیان به خاطر کینه انها از خداوند شروع شد. انها با توافق بر سند پروتکل های 24 گانه یهود موضع خود را در برابر اقوام دیگر جهان مشخص کردند و با پیروی از استراتژی های ان پروتکل ها نقشه مرحله به مرحله حکومت بر جهان را پایه ریزی کردند. در این نقشه اسرائیل بر پایه دولت یهود ( کتابی با همین عنوان از تئودور هرتزل) شکل میگیرد و ملت یهود در ان جمع میشود و منجی و پادشاه اسرائیل در ان به دنیا حکومت میکند ( مخاطب باید پروتکل های یهود را بخواند)

انها میدانند بزرگ بودن سرزمین یک ملت یک قدرت به حساب می آبد و برای همین شروع به تجزیه حکومت کومونیستی و کشور های افریقایی میکنند. به خصوص برای خاور میانه نقشه ی کاملا متفاوتی پایه ریزی میکنند.

انها با تجزیه شوروی و خاور میانه به کشور هایی مثل افغانستان - تاجیکستا- ترکمنستان - قزاقستان و ... هر قومیت را در یک کشور مرزبندی کردند تا بتوانند راحت تر به هر کشور حکومت کنند و با پایه ریزی سیستم حکومتی دموکراسی در فلسفه لیبرالیسم عناصر خود را برای مدیریت هر کشور به قدرت برسانند ( نوجیه این موضوع در پروتکل های یهود) که البته خود شوروی و نقش یهودیان شرق جهان در اتحاد شوروی داستانی از قلم افتاده است که تحقیق چندین محقق علاقمند را میطلبد. چرا که میدانیم خود قوم بنی اسرائیل که 12 قبیله هستند با هم اختلافاتی دارند و با شواهد سیر تاریخی برای کسانی که با یهودیان اشنایی دارند محرض است که یهودیان شرق با یهودیان غرب به مبارزه اقدام کرده اند. البته راز اختلافات انها را هیچکس نمیداند و طبق گفته قران در روز قیامت اختلافات و دلیل اختلافات انها اشکار خواهد شد. اما با این حال مشخص است یهودیان شرق با یهودیان غرب برای حکومت به جهان مبارزه میکنند. شرق با اتحاد جماهیر شوروی و غرب با سیسنم نظم نوین جهانی و در نهایت پایان مبارزه در جنگ سرد. که البته با جنگ اوکراین بوی جنگ جهانی جدیدی به مشام میرسد که نظم جهان را تغییر خواهد داد ( فلا با تفکرات شیعه در این مقاله کاری نداریم و ورود نمیکنیم )

لازم به ذکر است که ریشه حکومت به جهان و تفرقه بی انداز و حکومت کن سابقه تاریخی کهن دارد اما افغانستان در سال 1747 میلادی در بین اختلافات انگلیس-فرانسه به یک واحد سیاسی مستقل در مرکز اسیا مرز بندی و تاسیس شد که خود تاریخ افغانستان مطالعه مخاطب را میطلبد.

خلاصه مطلب ان که انگلیس و روسیه و کشور های استعمارگر در خاور میانه در تلاش برای سهم خواهی بودند. در دوران قاجار شاهد هستیم پادشاهان قاجار زمین های ایران را طی قرار دادی از ایران جدا میکنند و با پول ان به اروپا سفر میکنند ! اروپاییان از خودشان دروازه تمدنی ساختند و پادشاهان را فریب میدادند. از طرفی سفیری از ایران قسمتی از ایران را با یک امضا جدا میکند ! یا طی قرار داد های ترکنچای قسمتی از ایران به روسیه و با قرار داد گلستان قسمتی از ایران به انگلیس داده میشود ! 

ایران تکه پاره میشود و این تازه اول ماجرا است. یهودیان به دلیل اقوام مختلف در ایران نقشه ی جدا کردن هر منطقه را به قومیتی خاص در ایران را در سر میپروراندند تا در دوران پهلوی ان را به اجرا در اورند. انها با روی کار اوردن رضا شاه توسط انگلیس عناصر مزاحم را کنار زده و حکومت دیکتاتوری ظالمانه را مستقر میکنند تا جرسان هایب سیاسی ملی گرا در ایران را به انزوا بکشانند  و از طرفی رضا شاه را با پول و ملک سرمست میکنند و در نهایت برای اجرا شدن هرچه زودتر این استراتژی او را تبعید و سپس پسرش محمد رضا شاه را برای انقلابی فرهنگی با نام انقلاب سفید در ایران روی کار میاورند تا فرهنگ مدرن را وارد ایران کنند و عصر روشنگری را قالب و ذهن های قومیت های ختلف را برای تجزیه طلبی روشن کنند. اقوام بلوچ و کرد و عرب را تا حدی برای شروع این تجزیه نیز اماده کرده بودند تا ایران را به مرز های زمان شروع تاسیس هخامنشیان در زمان کوروش برگردانند که با انقلاب اسلامی و استراتژی کاملا متفاوت امام خمینی همه چیز تغغیر کرد و ایران نجات یافت.