وبلاگ تحلیلی یوم الدین

تحلیل های سیاسی اجتماعی با مطالعات شخصی و پژوهشی(همراه با قلت عملایی)

وبلاگ تحلیلی یوم الدین

تحلیل های سیاسی اجتماعی با مطالعات شخصی و پژوهشی(همراه با قلت عملایی)

همیشه انتقاد و تخریب آسانتر از دفاع کردن است ،زیرا در دفاع نیازمند به اندیشیدن و تفکر هستیم .برخلاف انتقاد و یا تخریب که خیال و توهمات نقش اساسی در آن دارند .لذا عدد منتقدین افزون بر مدافعان است . ( مهدی فرش چی )
*
.** تمامی مطالب این وبلاگ تحلیل و تحقیق های خود نویسنده وبلاگ است و هیچ کپی برداری صورت نگرفته است - در حفظ حقوق نویسنده وبلاگ وجدان را در نظر داشته باش **
*
اینجا مطالبی برای اندیشیدن و فکر کردن هست.
.
درواقع این مطالب چکیده هزاران صفحه کتاب است که رو انها فکر و اندیشه شده و به تلخیص برای شما آماده شده.بخوان و باز تو روی انها اندیشه و فکر کن و بنشین پشت میز منتقدین برای جواب دادن.

سکولاریزه کردن ایران - محمد رضا شاه

پنجشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۱۰ ب.ظ

جامعه ایران جامعه مبهمی براینظم نوین جهانی است.جامعه ای که طلاعات خاصی از نوع دیدگاه مردم این منطقه نسبت به اعتقادات ندارند و عموما حتی امروزه نیز در مورد بازخورد های مردمی ان اشتباه میکنند.طبق براورد ها و نقشه ی راه که در پروتکل های یهود نوشته شده ایران هم باید از حالت کهنه سالی و عقب ماندگی ای که استعمار به ان تحمیل کرده بود خارج میشد تا ایران هم مانند سایر کشور ها تحت کنترل باشد مخصوصا وقتی ایران صاحب نقاط استراتژیک مهم دنیا است و از همه مهمتر ، ایران در اعتقادات یهود در تورات و تلمود نقشی برگ در اخرالزمان دارد که یهود از ان میترسد و تلاش دارد ان را کنترل کند. مردم ایران باید در شهر های بزرگ مشهد تهران اصفهان شیراز سواد خواندن و نوشتن داشته باشند تا برده ی رسانه هایی باشند که یهودیان مستقیم یا غیر اداره خواهند کرد.مردم ایران باید با مردنیزه شدن و مصرف گرایی بازاری برای تولیدات کارخانه های یهودیان و استعمارگران شود، مردم ایران باید به کشور های اروپایی بدون ویزا مسافرت کنند تا فرهنگ غرب را ببینند و فرهنگ غربی را به ایران انتقال دهند زیرا همانطور که کشف حجاب در ایران عادی شد، کاواره های،فیلک های پورن،سکس در سینما، مشروبات الکلی و غیره نیز بسیار عادی تر از زمان رضا شاه باید بشود.سند پروتکل های یهود یک سند استراتژی حکومت به جهان از طرف یهودیان است که تمام انسانهای اهل تحقیق و افشاگری در تمام کشور های دنیا مخصوصا امریکا ان را خوانده اند و میشناسند.

محمد رضا شاه

دست بوسی محمد رضا شاه به ملکه انگلیس

ینویسنده و تحلیلگر : #رند

دوران رضا شاه همزمان بود با دوران جنگ جهانی دوم که ایران در حال رشد به سمت مدرنیزه بود اما حالا به یک سکوی پرتاب یاز داشت.سکوی پرتابی برای تغییرات سریع در اجتماع ایرانی اسلامی مردم.محمد رضا شاه به عنوان کسی که از کودکی تربیت شده بود و دوران تحصیل خود را در اروپا پذرانده بود اروپا را میشناخت و سیاست های انگلیسی در او یک اتش برای تغییر ایران ایجاد کرد.

حسین فردوست از نفوذ انگلیس در تربیت رضا شاه در خاطرات خود پرده بر میدارد :

ارنست پرون نزدیکترین و صمیمی ترین دوست محمد رضا در کنار حسین فردوست بود.او در سوئیس با محمد رضا اشنا شد و مستخدم مدرسه بود.او 25 سال در کنار محمد رضا داشت و نقش بسیار مهمی از طرف انگلیسی ها برای تربیت محمد رضا داشت.حسین فردوست میگوید : ....... اما امروزه مشخص است مه مدیر بلژیکی مدرسه،یک همسر آمریکایی داشت که فردی سیاسی بود و مشخص بود که با انگلیسی ها رابطه خوبی دارد.روشن است که پرون قبل از ورود ما با موافقت یا هدایت مسقیم مدیر مدرسه توسط سوریس اطلاعات انگلستان در مدرسه گماشته شده بود تا بعد ها به مرموز ترین چهره پشت پرده دربارِ ایران تبدیل شود.

محمد رضا شاه یک همراه انگلیسی با خود داشت.پرون یک چشم انگلیسی بود که م محمد رضا شاه را به عنوان یک دوست تربیت میکرد و هم امار او را راپورت میداد و در شکل گیری شخصیت او برای شاه اینده که به درد انگلیسی ها بخورد نقش مهمی داشت.حسین فردوست که دو سال از محمد رضا کوچکتر بود در کتاب خود میگوید رضا شاه بسیار به پرون بدی میکرد و از او خوشش نمیامد.حسین فردوست میگوید : روزی محمد رضا علت دشمنی پدرش را با پرون جویا شد . رضا شاه گقت: پرون جاسوس مشخص و مسجُل انگلیسی ها است.من تردیدی ندارم که او جاسوس انگلیس است.و خوشم نمیآید در خانه ام جاسوس باشد.

درواقع تمام امور دربار پادشاهی ایران دست انگلیس بود.محمد رضا طبق نقشه انگلیسی ها بعد از یک سال از مطرح شدن ازدواجش با فوزیه خواهر زاده شاه مصر با او ازدواج کرد تا پیوندی سیاسی بین خلیج فارس و تنگه هرمز با کانال سوئز باشد که از طرفی ایران و اسرائیل را همکار و دوست صمیمی در کنار هم باشند و امنیت کانال سوئز برای مقاصد تجاری و بار بری اروپا تامین گردد.

همزمان با جنگ جهانی دوم ایران که عضوی از مستعمرات انگیس بود و هیتلر یکی از اهداف جنگ هایش داشتن مستعمره بین اروپایی ها در خاور میانه بود به مرز های ایران نزدیک میشد.محد رضا اخبار نازی ها را دنبال میکرد و به پدر گزارش میداد.رضا خان هم گرایش به المانی ها داشت و انگلیسی ها میدانشتند اگر بین ایران و المان ارتباطی برقرار شود باعت بستن قرار داد هایی خواهد شد که برای انگلیس و امریکا مشکل ایجاد خواهد کرد.بعد از شکست هیتلر انگلیس ها این موضوع را خطرناک دیدند و رضا شاه را برای بستن قرار داد هایی پای میز نشاندند و رضا شاه دیگر قدرتی نداشت و ضعیف شد.فروغی از ماسون های بزرگ که در ایران بود در حدی که وزیر مختار انگلیس به خانه فروغی میرفت و به او احترام میکرد.کسی که رضا خان را تربیت و شاه کرده بود و نخست وزیر او نیز بود حالا کاغذ استعفا نامه ای به او میدهد و پیشنهاد فرار از ایران ره به او میدهد و رضا شاه ناچار و نالان از مملکتی که مال خودش هم نبود و توسط انگلیسی ها اداره میشد و عروسک انها بود تبعید شد و خواستار جانشینی پسرش بود بیخبر از ان که پسرش ساتلها پیش توسط انگلیس ها تحت نظر و اموزش برای یک شاه مطیع انگلیس بودن برای ایران بود.

.

تاریخ مصرف رضا شاه تمام میشود و فروغی، همان ماسونی که از طرف انگلیس او را به قدرت پوشالی رساند او را محبور به نوشتن استعفا نامه میکند و تلاش دارد پسر خود را جانشین خود کند، دریغ از این که انگلیسی ها او را برای این کار پرورش داده بودند.ارنست پرون کسی بود که از همان دوران کودکی و تحصیل محمد رضا شاه مستخدم مدرسه بود ولی با او دوست صمیمی ایجاد کرده بود در این حد که حسین فردوست در خاطرات خود مینویسد ارنست بسیار به محمد رضا نزدیک شده بود طوری که او را با خود به ایران اورد و سالهای سال در کنار محمد رضا بود.رضا شاه اما میدانست او جاسوس انگلیس است و برای انگلیسی ها کار میکند.

رضا شاه که از ایران توسط انگلیس ها تبعید شد میخواست فرزندش جانشین او شود و انگلیسی ها که رسم پادشاهی و مشروعیت ایران را میدانند که بعد از شاه پسرش وارث حکومت است، پس چرا رضا شاه میترسید پسرش جانشین نشود و به فروغی اعلام میکند دوست دارد پسرش جانشین او شود ؟ مگر نمیداند طبق قانون پادشاهی ایران و مشروعیتی که بین مردم هست پسر اردش باید وارث تاج و تخت باشد ؟ و چرا درخواست از فروغی و انگلیسی ها میکند ! رضا شاه و درخواست کردن ؟!! رضا قلدر !! چون رضا شاه میدانست انگلیسی ها که او را حاکم کردند میتوانند کس دیگری را حاکم کنند ... ولی انگلیسی ها میدانستند مشروعیت پادشاهی در ایران با اروپا فرق دارد و پرش پادشاه وارث است و محمد رضا را از کودکی پرورش دادند بدون انکه خودش متوجه شود ولی طوری رفتار کردند که رضا شاه و محمد رضا شاه ، شاه شدن محمد رضا را از لطف انگلیسی ها بدانند چون انگلیسی ها در ایران همه کاره بودند.در خاطرات حسین فردوست صمیمی ترین دوست دوران کودکی تا مرگ رضا شاه میخوانیم : محمد رضا شاه پس از تبعید پدرش مرا به سفارت انگلیس پیش "ترات" فرستاد با ترات صحبت کردم و گفت چه میخوای؟گفتم محمد رضا پیام داده حالا با اخراج پدرش وضع او چگونه خواهد بود و تکلیفش چیست ؟

.

پس از تبعید رضا شاه ، شاه ایران توسط فروغی محمد رضا شاه میشود بدون ان که قدرت داشته باشد پدرش را ببیند چه رسد که او را نجات دهد! محمد رضا قبل از شاه شدن ترس از تصمیم انگلیسی ها داشت که او را انتخاب میکنند یا نه.استعمار انگلیس در این تاریخ های ایران کاملا مشهود است که شاه مملکت با دستور انگلیسی ها تبعید میشود و پسرش ترس این را دارد که انگلیسی ها او را انتخاب نکنند! محمد رضا 22 سال دارد و حسین فردوست 24 سال.محمد رضا حسین را به سفارت انگلیس میفرستند تا تکلیف خود را بداند و ترات نماینده انگلیس میگوید ما از زندگی شخصی محمد رضا خبر داریم.او نقشه المان را به دیوار دارد و رادیو المانی گوش میدهد.او گرایش به المانی ها دارد ! وقتی حسین خبر را به محمد رضا میدهد ، محمد رضا پاسخ میدهد به ان ها بگو نقشه را برمیدارم و دیگر هیچ رادیویی گوش نمیدهم جز رادیو هایی که انها اجازه دهند ! این مراتب به انگلیسی ها انتقال داده میشود اما انگلیسی ها میگویند این موارد در انتخاب رضا شاه تردید ایجاد کرده و از طرفی روس ها مخالف نظام سلطنتی در ایران هستند و میخواهند ایران جمهوری باشد و امریکایی ها برایشان فرقی ندارد اما چون جمهوری را میشناسند به ان راغب ترند ولی خود ما انگلیس ها سلطنت را میخواهیم به دلایلی که امریکایی ها متوجه نیستند ولی روس ها کاملا اگاهند برای همین جمهوری را برای ایران میخواهند.(چون رضا شاه را انگلیس ها داشتند و نظام سلطنتی در نفوذ انگلیس ها است و روس ها با این مخالفند چون شاه ایران انگلیسی خواهد بود و با انها قرار داد های بزرگ نمینویسد و اگر هم بنویسد تحت نظارت انگلیس ها خواهد بود) %% خواننده حضور استعمار در ایران را درک میکند ؟ %% حسین فردوست در ادامه میگوید : انگلیسی ها میخواستند کاملا به محمد رضا تفهیم کنند،به نحوی که هیچگاه فراموشش نشود که این ما بودیم تو را شاه کردیم پس انتظاراتی داریم که باید انجام شود.

رضات شاه علاقه ویژه ای به ملک داشت و کافی بود برای یک امضا یا ارتقاع درجه نظامی کسی برای رضا شاه چند سند ملک میبرد. البته رضا شاه تمام املاک شمال ایران را به زور سرنیزه از کشاورزان گرفت و پس از تبعید از ایران تمام املاک خود را به محمد رضا انتقال داد که حدود 62 ملیون تومان بود !!

رضا شاه نیز طبق پروتکل های یهود که اعلام میکند پول را به پای گوییم میریزیم برایمان کار میکند، پول دور خود دید و تبدیل به دیکتاتور شد.او نظام طبقاتی ایران را به هم ریخت طوری که فقر بیشتر میشد.او معتقد بود هرچه نخست وزیر مطیع تر بهتر و هرچه مجلس مطیعتر بهتر ! همین نقطه ی ورود بهایییان به دولت و وزیران و همچنین مجلس بود.بهایتی که توسط انگلیس پایه گزاری شده بود و فرقه ای از مذهب بود که برای اهداف انگلیسی ها کار میکرد و انها رخنه کردند به دولت و مجلس.مجلسی که مردم در انتخاب نماینگان ان هیچ نقشی نداشتند و خود شاه انها را انتخاب میکرد پس وقتی کاری میخواهد انجام دهد حتی به ضرر مملکت باشد هیچ نماینده مجلسی مخالفت نمیکند چون دستورات از محمد رضا شاهی میامد که طابع انگلیس است و خود انها نیز طابعی از این موضوع انگلیسی ها هستند.محمد رضا به منظور خود نمایی بحث اصلاحات ارضی را مطرح میکرد که تا به امروز اثار تخریبی ان را حس میکنیم و سیاست محمد رضا به سمت فقیر تر شدن مردم و به جای اقتصاد کشاورزی به سمت اقتصاد صنعتی پیش میرفت در حدی که ایرانی که صادر کننده میوه بود به وارد کننده میوه تبدیل شد و دلال های یهودی بین المللیو انگلیسی تاجر این واردات شده بودند!

حسین فردوست در خاطرات خود میگوید محمد رضا شاه در یک روز ملیون ها تومان را در یک روز خرج اشرافی گری خود زن و فرزندانش میکرد، هزاران دانشجو را در رشته های غیر ضروری بورسیه میکرد که تعداد زیادی از انها به ایران بر نمیگشتند و انهایی هم که برمیگشتند سوغات فرهنگ غربی را با خود وارد فرهنگ ایران میکردند.اطراف رضا شاه را مردم بی وطن گرفته بود (بهایی ها) که وزیران او بودند و فقط برای پول دور او میچرخیدند انها شب ها را با وسکی و شراب مست میشدند و با طنازان امریکایی هم خوابه میشدند.این دوران مملو از سو استفاده های مالی کلان در اطرافیان محمد رضا و فرح بود و مردم ایران نتوانستند راهی جز ترد او پیدا کنند و به همین دلیل هیچ کشوری اماده نبود او را قبول کند.

فردوست : در زمان محمد رضا موضوع ملی شدن نفت را از " زنگنه " شنیدم.خانواده زنگنه خانواده ثروتمند و با نفوذی در باختران بودند که هوادار سیاست انگلیس ها بودند با سفارت انگلیس روابط محکمی داشتند و از مامورین مورد علاقه و اعتماد انگلیس ها بودند.روزی زنگنه به من گفت امریکایی ها طرفدار ملی شدن صنعت نفت در ایران هستند و توطئه هایی را شروع کردند.

بله یهودیان با کشف امریکا در چند قرن پیش به فکر انتقال قدرت خودشان که به دنیا حکومت میکند از انگلستان به امریکا بودند و امریکا را برای خود ساختند.البته انها گذاشتند مردم اروپایی خودشان زحمات ساخت امریکا را بکشند و بعد خودشان چرخش امور را در دست گرفتند و دستگاه ماسونی خود را نیز از انگلستان به امریکا انتقال دادند و در تمام دستگاه های دولتی و غیر دولتی در همه موضوعات حضور پیدات کردند.یک انتقال قدرت یا shift قدرت از انگلستان ناامن به امریکایی که دورتا دورش اب و دور از جنگ خواهد بود.یهودیان میخواستند حال نفت را هم از انگلیس به امریکا منتقل کنند.برخلاف انگلیسی ها که عادت داشتند همه چیز با زور باشد،شاه به زور سلطنت کند و نمایندگان مجلس را به زور خودش تایین کند و قوانین را به زور دستور حکومتی تصویب کند امریکایی ها سیاست یهودی گرفتند زیرا یهودی ها به نظام های دموکراسی رای گیری اعتقاد دارند تا همیشه افراد خود را وارد مجلس کشور های مختلف کنند تا به نفع برنامه های انها رای بدهند و قانونی و در ظاهر دموکراسی به اهداف خود برسند هرچند ان نمالینده ایرانی یا امریکایی یا انگلیسی باشد ولی برای منافع یهودیان کار میکند چه خود خبر داشته باشد چه نداشته باشد.

و در ملی شدن صنعت نفت روحانیت برای ایجاد موج مردمی بسیار موثر بود و پس از انجام کار های ملی شدن صنعت نفت توسط کاشانی و مصدق محمد رضا شاه دیگر جایی برای خود در ایران نمیبیند زیرا میبیند انگلیس ها از او عصبانی هستند و او را از پادشاهی کنار میکشند چون نتوانست جلو مصدق را بگیرد برای همین از ایران فرار میکند.اما اوضاع عوض میشود.مصدق قبلا عضوی از لژ فراماسونری مجمع ادمیت شده بود و قسم نامه او نیز در ارشیو موجود است.طبق قوانین محکم فراماسونری فردی که عضو ماسون ها میشود با بقیه ماسون ها برادر است و حتی اگر انها محکوم به اعدام هم شده باشند باید از مقام خود استفاده کند تا او را نجات دهند و قوانین خاص دیگر که خواننده خود باید به دنبال مطالعه ان باشد.سازمان ماسونی یک سازمانکاملا یهودی است و ایت الله کاشانی وقتی متوجه موضوع میشود و میفهمد مصدق درواقع برای امریکایی ها دارد کار میکند راه خود را از او جدا کرد و دیگر همراه او نبود.مصدق به دستوراتی که از لژ ماسونی به او رسیده بود جامه ی عمل پوشاند بدون این که خودش در مورد کاری که میکند فکری بکند و از نظر قانونی به موضوع نگاه کند.او چشم بسته دستورات امریکایی ها را اجرا کرد و گول وعده های انها را خورد.او با ملی شدن صنعت نفت قدرت انگلیس را از ایران قطع کرد و طبق نظر امریکایی ها بعد از فرار شاه تمام نمایندگان مجلس را که انگلیس ها وارد مجلس کرده بودند چون نخست وزیر بود و شاه در کشور نبود اخراج کرد و مجلس بدون نماینده شد.امریکایی ها بلا فاصله بعد از این کار مصدق شاه را به ایران برگرداندند و طبق قانون اگر مجلس نماینده ای نداشته باشد شاه میتواند نخست وزیر را خودش تایین کند.امریکایی ها حال به سراغ محمد رضا شاه رفتند و محمد رضا که سلطنت خود را نابود شده میدید ضعف سلطنت داشت و امریکایی ها مانند انگلیسی ها او را برده ی خود کردند و پیشنهاد ادامه سلطنت با دستورات امریکایی ها را دادند و محمد رضا شاه قبول کرد.طبق قانون امریکایی ها به او گقتند نامه ای برای برکناری مصدق طبق قانون بنویسد چون مجلس نماینده ندارد و زاهدی را جایگزین او کرد.به این ترتیب مصدق عاملی برای استقرار امریکایی ه در ایران بود و کنار گذاشته شد.زاهدی به جای مصدق نخست وزیر شد و افسران نظامی و دیگر افراد با نفوذ انگلیسی را اعدام کرد تا جایگزین انها نیرو های امریکایی مورد اعتماد قرار گیرند.به این شکل انگلیس رفت و امریکا جای ان را در ایران گرفت.

فسم نامه فراماسونری دکتر مصدق

علاقمندان میتوانند کتاب " تاریخ فراموشخانه فراماسونری در ایران جلد 1 " را مطالعه کنند

چرا محمد رضا شاه ؟ امریکایی ها و انگلبیسی ها میدانستند نمیتوانند خودشان مستقیم به مردم ایران حکومت کنند باید فردی از خود ایرانی ها که برده ی انگلیس و امریکا است بر سر کار باشد و دستوران استعمارگران را اجرا کند چون مشروعیت دارد.برای همین رضا شاه و طبق روال پادشاهی در ایران پسر رضا شاه مورد تعلیم و تربیت استعمارگران قرار گرفت و امریکایی ها برای حضور مشروع خود مجبور بودند باز به سراغ محمد رضا شاه بروند.محمد رضا شاهی که تمام قدرت خود را وابسته به استعمار میدید و بدون انها حتی مملکت داری هم بلد نبود.از طرفی با این کار روس ها برای استقرار در ایران ممکن بود زودتر از انگلیسها و امریکایی ها در کودتا با حزب توده و کومونیست ای انها را در ایران بگیرد.

اما نکته مهم اینجا است.برنامه این بوده که انگلیس خود را از صحنه استعمار کنار کشد تا امریکا جای او را بگیرد.درواقع انگلیس ها و امریکایی ها خود این برنامه را چیدند زیرا که انگلیس از سالها قبل و تا به امروز (2018) از صحنه استعماری دنیا عقب کشیده و حتی از اتحادیه اروپا نیز بیرون امده.املاک ملکه انگلیس در تمام دنیا سر جایش باقی است اما استعمار طبق برنامه پروتکل های یهود از انگلیس خارج و به امریکا داده شد و استعمار نوین در نفوذ نمایندگان یهودیان در تمام کشور های جهان در مجلس، در دولت ، در دستگاه های اجرایی و حکومتی تغییر شکل باید بدهد و دیگر استعمار دیکتاتوری که یک کشور تمام امورات کشور اسیتعمار شده را در دست بگیرد کارایی ندارد زیرا باید مردم ان کشور را به دنبال خود کشاند.زیرا یهودیان خود میخواند به دنیا حکومت کنند نه قدرت های دیگر برای همین میبینیم سیاست امریکا با نفوذ یهودیان نیز سیاستی یهودی است و به شدت از یهودیان و کشور اسرائیل در مقامات حکومتی امریکا دفاع میشود هرچند انسانها را در فلسطین به کشتن دهند و امروزه شاهدیم قطنامه سازمان ملل در مورد کشتار مردم غزه در فلسطین علیه اسرائیل امریکا را خشمگین کردهخ که از شورای حقوق بشر سازمان ملل خود را خارج کند و کمک های مالی به سازمان ملل را قطع کند.میبینیم که حتی سازمان ملل هم در دست یهودیان است.

زاهدی نیز یک مامور کاملا انگلیسی است و حال برای امریکا برای ساخت مجلسی دموکراتیک کمک میکند که هیچ شباهتی هم به ان ندارد.فقط یهودیان بیشتری در لباس بهایت و اسلام وارد مجلس میشوند.

و اما پرون شخصیت انگلیسی سوئیسی که از کودکی با محمد رضا بود.او بسیار در محمد رضا نفوذ داشت.بعد از کودتا 28 مرداد رفت و امد های او به سفار سوئیس و انگلیس بیشتر میشد و حرف ها و دستورات انها را به محمد رضا دیکته میکرد و با حرف زدن او را قانع میکرد تا کار را انجام دهد.انگلیسی ها عادت به توهین به محمد رضا داشتند و رضا شاه نیز چون شخصیت خشن و توهینگری بود محمد رضا به شدت از توهین میترسید برای همین قبل از ان که انگلیس ها به او توهینی کنند او حرف های پرون را قبول میکرد.پرون تقریبا همه کاره شده بود . عزل و نصب ها را او انجام میداد و وزیر ها مشکلی داشتند به محمد رضا نمیگفتند و به پرون مراجعه میکردند.حتی پرونده های قضایی را راکد میگذاشت.این کار ها را برای ارضای خود میکرد نه که دستورات سفارت را اجرا کند.کم کم از چشم انگلیسی ها افتاد و در نهایت از سیستم خارج شد.پرون از بنیان گزاران فراماسونری در ایران و لژ پهلوی بود.او اخلاقیات زنانه نیز داشت و در اخر خود را علنی به عنوان یک همجنس باز تمام گرا که رل زن را بازی میکرد معرفی کرد.

نفوذ بهایت در ایران نیز از "ایادی" شروع میشود.کسی که توسط انگلیس ها وارد سیستم حکومتی شد و پدرش از رهبران بزرگ بهایی بود و بهایت فرقه ای بود که انگلیس ان را به وجود اورده بود.او بیبش از 80 شغل پولساز در کشور برای خود راه انداخته بود و هویدا که نخست وزیر بهایی بود در زمان او ایادی تا میتوانست نماینده بهایی وارد مجلس کرد و درواقع بدون اجازه ی او وزیران دولت حق کاری را نداشتند.تمام ایرانیان رده بالا چه در ایران چه خارج ایران میدانند همه کاره " ایادی " بود نه محمد رضا شاه.او بزرگترین جاسوس و منبع اطلاعاتی غرب در ایران بود و نفوذ او به اندازه محمد رضا بین حکومتیان ارزش داشت.

نوع حکومت کردن محمد رضا نیز قابل بحث است ولی در اینجا بسیار خلاصه ذکر میشود که محمد رضا با اصلاحات عرضی به دستور امریکایی ها زمین های بزرگ کشاورزان را به قطعات کوچک تبدیل کرد و دیگر کشاورز برایش صرف اقتصادی نداشت کشاورزی کند مگر ان کمه زمین های خود را قطعات بیشتری از دولت دوباره میخرید.ایران از یک کشور صادر کننده به کشوری وارد کننده محصولات کشاورزی از جمله سالانه دو ملیون تن گندم از امریکا شد.بسیاری از اقلام به دلیل کوچک بودن بندر بیش از شش ماه در نوبت میماندند و محصواتی که فاسد میشدند به دریا میریختند و پول انها را محمد رضا از درامد های نفتی میپرداخت.بیشتر پول ایران صرف خرید خوراک و اسلحه میشد.محمد رضا جامعه ایرانی را به هم ریخت جمعیت 300 هزار نفری تهران را به شش ملیون افزایش داد زیرا با اصلاحات عرضی کشاورزان پول نداشتند و ناچار به شهر کوچ میکردند برای کار و پایتخت ظرفیت انها را نداشت او حتی میخواست تهران را به 12 ملیون برساند و برنامه اش را هم داشت.انقلاب سفیدی که او ادعا میکرد اوضاع اجتماعی و هنجار ها وارد فرهنگ ایران کرد.پخش فساد های اخلاقی و شهوانی در تلویزیون و رادیو برای مردم مسلمانی که عفت و حیا داشتند قشر جوان را به جو زدگی و فساد کشاند و با فروشگاه های الکلی و کاواره ها و روسبی خانه ها و فساد وارد فرهنگ ایرانی شد و قشر بد کاره و هرزگی کردن جنسی به یک طبقه اجتماعی تبدیل شد که توسط اشرف خواهر شاه مدیریت میشدند و فرح نیز به ان نظارت داشت.روسبیگری با این برنامه ها داشت به یک صنعت تبدیل مشد.دقیقا مانند وین المان بعد از جنگ جهانی دوم! محمد رضا بافت اجتماعی ایران را خراب کرد، یعنی کار اسان را او انجام داد.

ثروت شاه

درواقع انگلیس چون نمیتوانست به تنهایی امپراطوری خود را مدیریت کند با امریکا شریک شد درحالی که یهودیان ماسونی فکر دیگری داشتند ولی چون انگلستان سرزمین مادری ماسون ها محصوب میشود اترام میژه ای برای ان قائل اند و حقوق و عراضی او را محترم میشمارند ملکه انگلیس و خاندان سلطنتی به عنوان بزرگرین و قدرتمند ترین عضو های فراماسونری نقش ویژه ای در قدرت ماسونهای یهودی دارند و بعضا خودشان هم یهودی هستند.

اسد الله علم انگلیسی نخست وزیر محمد رضا شاع میشود و اوضاع ایران به سمتی میرود که ایران نفت خام میفروشد و با دلار های نفتی اسلحه از امریکایی میخرید که به او نفت میفروخت ! و هیچ استقلال تولیدی نداشت.ایران شده بود کشوری که محصولات غرب را میخرید و خودش هیچ تولید نمیکرد حتی کارخانه ماشین سازی درواقع کارخانه اسباب بازی موتاژ بود.قطعات همگی از فرانسه و غرب وارد ایران میشد و کارگران ایرانی مانند یک کودک که تخم مرغ شانسی خریده اقدام به منتاژ ان میکردند و هیچ تولیدی وجود نداشت.

حسین فردوست به عنوان یک عنصر اطلاعاتی که در دوران اخر محمد رضا به عنوان عنصری اطلاعاتی در جلسات امریکایی ها و انگلیس ها حضور داشت حضور داشت میگوید : سیاست امریکا و انگلیس ایران در دهه 1340 غارت هرچه بیشتر نفت ایران و و تزریق هرچه بیشتر صنعت مونتاژ به صنعت ایران ، گرفتن پروژه های بسیار بزرگ و پر هزینه در ایران و نابود کردن کشاورزی ایران بود تا گندم امریکا و گوشت استرالیا در مقابل پول نفت به ایران صادر شود ! ایران رسما یک کشور مصرف کننده بود !

پای اسرائیل زمانی به ایران باز شد که به دلیل فعالیت های سیاسی روحانیون و اگاهی های سیاسی که در منبر ها و مساجد به مردم میدادند احساس کردند جنبش هایی در ایران شکل میگیرد که ضد استعماری خواهند بود.ساواک به عنوان سازمان اطلاعاتی ایران چیزی مانند MI6 یا CIA به رهبری موساد اسرائیل در ایران تاسیس شد تا عملیات اطلاعاتی و ضد شورشی و بازجویی و جاسوسی بین مردم را انجام دهند و عاملین اگاهی های سیاسی و نفوذ دولت های امریکایی و انگلیسی را در اقصاد و حکومت ایران را سرکوب کند.یهودی ها در مرکزیت اسرائیل که سازمان های اطلاعاتی انگستان و امریکا را نیز مستقیم و غیر مستقیم راهبری میکردند ساواک را در ایران برای بقای خود تاسیس کردند.موساد اسرائیل ابتدا در سه پایگاه اطلاعاتی در خوزستان،ایلام و کردستان در سال 1345 تا 1346 مستقر شد و اطلاعاتی از کشور های عراق کویت سوریه عربستان جمع اوری کرد و تمام پرسنل کارمند انجا را به جز ایرانی ها عراقی و عربستانی و کویتی تشکیل میدادند و بعد از 1 سال اعلام کردند اطلاعات لازمه را به ست اورده اند و از ایران خارج میشوند و ساواک را از خارج از ایران مدیریت میکنند.یعقوب نیمرودی از بهترین مامورین اموزش دیده اسرائیل ارتباط با ساواک را بر عهده دشت.

فراماسونری و بهاییت در ایران به شکل بزرگی شکل گرفت.فراماسونری در ایران تشکیلاتی بود که به انگلستان وفادار بود و تمام افراد مهم حکومتی از جمله محمد رضا شاه از ان مطلع و هر کسی که مقامی میخواست باید عضو فراماسونری میشد و محمد رضا شاه نیز عضو ان بود.بهدلیل نامشروع بودن و جلوه بد ماسون ها در ایران این تشکیلان بدون نشان دادن در عموم مردم فعالیت میکرد و محمد رضا شاه نیز به ان اعتقاد داشت و از ان حمایت میکرد.تمامی اشراف و افراد حکومتی عضو فراماسونری یهودی بودند و فراماسون ها هم به شدت به حکومت ایران علاقمند و وفادار بودند.

اما در لا به لای تمام این فعالیت ها لرزه های ارام انقلابی در ایران در حال شکل گیری بود.روحانیون مذهب شیعه با توجه به اموزه های دینی و روایات اخرالزمانی در ارتباط به دین یهود و اتفاقات اخرالزمان و همچنین دید بزرگ سیاسی که نسبت به ابرقدرت ها و یهودیت صهیونیسم مخصوصا فراماسونری و پروتکل های یهود داشتند ارام ارام در حال اگاهی دادن به مردم بودند تا در برابر ابرقدرت های بین المللی که ایران را در زنجیر کشیده بودند و محمد رضا شاهی که برده ی انها بود قرار دهند و انقلابی کاملا دینی بر اساس اموزه های قرانی و وعده ی الهی اغاز کنند که توسط ساواک شناسایی میشدند برخی عوامل کشته ترور یا اعدام میشدند.بسیاری به زندان افتادند مخصوصا زندان های سیاسی ساواک و برخی که اعتبار مردمی داشتند و امکان برخورد با انها نبود تبعید میشدند ... اما شعله های انقلاب در ایران در حال شکل گیری بود طوری که فقط گرم میشد و فقط در یک لحظه انقلابی رخ داد که همه چیز را در کمتر از 9 ماه دگرگون کرد.

ینویسنده و تحلیلگر : #رند

دستن بوسی رضا شاه به ملکه انگلیس


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی