وبلاگ تحلیلی یوم الدین

تحلیل های سیاسی اجتماعی با مطالعات شخصی و پژوهشی(همراه با قلت عملایی)

وبلاگ تحلیلی یوم الدین

تحلیل های سیاسی اجتماعی با مطالعات شخصی و پژوهشی(همراه با قلت عملایی)

همیشه انتقاد و تخریب آسانتر از دفاع کردن است ،زیرا در دفاع نیازمند به اندیشیدن و تفکر هستیم .برخلاف انتقاد و یا تخریب که خیال و توهمات نقش اساسی در آن دارند .لذا عدد منتقدین افزون بر مدافعان است . ( مهدی فرش چی )
*
.** تمامی مطالب این وبلاگ تحلیل و تحقیق های خود نویسنده وبلاگ است و هیچ کپی برداری صورت نگرفته است - در حفظ حقوق نویسنده وبلاگ وجدان را در نظر داشته باش **
*
اینجا مطالبی برای اندیشیدن و فکر کردن هست.
.
درواقع این مطالب چکیده هزاران صفحه کتاب است که رو انها فکر و اندیشه شده و به تلخیص برای شما آماده شده.بخوان و باز تو روی انها اندیشه و فکر کن و بنشین پشت میز منتقدین برای جواب دادن.

2-وضعیت اجتماعی ساسانیان قبل از حمله اعراب

پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۵۷ ب.ظ

جامعه ساسانی جامعه جالبی است.جامعه ای رو به پیشرفت و نو اوری.جامعه ای که هنوز اثار باستانی و فرهنگی و هنری انها تا به امروز برخی باقی مانده.در این پست با نوع این جامعه اشنا میشویم : شهر سازی ، حقوق زنان، طبقات اجتماعی ، شاهنشاهی ، سپاه ، ایین درباز ، مجازات ها ، رویه حقوقی

فرهنگ سیاسی :

نخستین شاهان ساسانی، خود را از تبار ایزدان می‌خواندند. در کتیبه‌ها و سکه‌هایشان تا قرن چهارم میلادی، این نکته را می‌توان فهمید. شاهان ساسانی از زمان اردشیر دوم (حکومت: ۳۷۹–۳۸۳ میلادی)، القاب دیگری برای خود برگزیدند که دیگر نشانی از پیوند آنان با خدایان نداشت. در پایان قرن چهارم میلادی، شاهان خود را فقط مزداپرست و شاهان شاه (شاه شاهان)می‌خواندند و نوشته‌های روی سکه‌هایشان، به علت نامعلومی، مختصرتر شد.

آیین‌های درباری:

در مراسم درباری شاه بر تخت می‌نشست و پرده‌ای به فاصله ده زراع(زراع طول متوسط قد یک انسان-واحد طول در آن زمان) در پیش روی این تخت قرار داشت که شاه را از دید حاضرین پنهان می‌کرد. در موقع مقرر پرده دار که از فرزندان یکی از اسواران بود پرده را کنار می‌زد. در فاصله ده زراع از پرده شاهزادگان و اسواران از طبقه خاندان ساسانی می‌ایستادند و در فاصله ده زراع در پشت سر آنها ندیمان و محارم پادشاه و اساتید موسیقی می‌ایستادند و طبقه سوم در فاصله ده زراع از آنها مطربها و مقلدان و بازیگران بودند. در مراسم درباری افراد ناقص‌العضو یا بیمار یا از طبقات پایین جامعه (پیشه وران و کشاورزان) راه نداشتند.(این نشان میدهد مردم هیچ ارتباطی با شاه نداشتند و شاه خود را جدا از مردم میدانست و بین مردم و حکومت فاصله بسیار افتاده بود) در حضور شاه کسی صحبت یا زمزمه نمی‌کرد تا پرده دار (به اشاره شاه) نوازنده یا خواننده‌ای را فرمان می‌داد تا موسیقی مورد نظر شاه را اجرا کند. تازمان بهرام گور معمول بود که هر کس درخواستی از شاه داشت باید پیش از شراب نوشیدن شاه به صورت نوشته به شاه تقدیم کند و دستور این بود که هرکس جز این کند گردنش را بزنند. (این رفتار های اشرافی به مرور ترس اجتماع و جدایی حمایت مردمی از شاه را تشدید کرد)در زمان بهرام گور این رسم تغییر کرد و بهرام دستور داد در زمان مستی نیز درخواست‌ها را پرده دار دریافت کرده و برایش بیاورند. این رسم نا پسند که موجب صدور فرمانهای نادرست می‌شد بعد ازوی متروک یا اصلاح شد. در مراسم درباری جاسوسانی حضور داشتند و در رفتار افراد حاضر در مراسم و گفتگوی آنها جاسوسی می‌کردند. به ویژه مراقب بودند که رفتار افراد در موقع عدم حضور شاه چگونه‌است. در دو جشن بزرگ‌سال نوروز و مهرگان افراد و بزرگان هدایایی به شاه تقدیم می‌کردند. هرکس از آنچه خود دوست داشت هدیه‌ای تقدیم می‌کرد. بازرگانان و توانگران سیم و زر، جنگیان شمشیر و نیزه و اسب راهوار، شعرا و ادبا نیز شعر و خطبه مناسب. در این بین دبیران هدایا را به دقت می‌نوشتند و هر هدیه آورنده‌ای اگر نیازمند به کمک می‌شد باید الزاماً از شاه (دربار) درخواست کمک می‌کرد. در این گونه موارد دوبرابر ارزش هدیه وی از شاه به وی داده می‌شد و اگر هدیه ارزان قیمت بود مثلاً یک میوه، همان میوه را پر از سکه‌های طلا کرده و به آورنده پرداخت می‌کردند. اگر هدیه آورنده در موقع نیاز به دربار رجوع نمی‌کرد بی حرمتی به شاه تلقی می‌شد و مجازاتی برای وی در نظر می‌گرفتند. در ابتدای هر فصل شاه جامه‌های فصل پیش را به درباریان می‌بخشید. در مواقعی که جنگی بزرگ پیش می‌آمد مهمانی‌های دربار تعطیل می‌شد و شاه به جز موبدان موبد، ایران دبیر بد و رئیس اسواران کسی را بر خان نمی‌پذیرفت و غذای سفره نیز منحصر به نان و نمک و سرکه و سبزی و غذایی به نام بزم آورد می‌شد. شاه قدری از غذاها می‌خورد و به سرعت سفره را بر می‌چیدند و به کار ادامه می‌دادند.

سپاه :

تا زمان خسرو اول (انوشیروان) فرمانده کل سپاه ایران به نام ایران سپاهبد نامیده می‌شد از زمان خسرو انوشیروان کشور به چهار بخش نظامی تقسیم شد و برای هر یک سپاهبد در نظر گرفته شد. ایران سپاهبد در مورد جنگ و صلح و مذاکرات سیاسی اختیارات زیادی داشت. اگر شاه خود مایل به شرکت در جنگها بود معمولاً از اختیارات سپاهبد کاسته می‌شد. مهمترین بخش سپاه ساسانی سواره نظام زره پوش سنگین بود (اسواران) که در جنگها نقش تعیین کننده‌ای داشت به ویژه در مورد رویارویی با پیاده‌نظام رومی بسیار مؤثر بود و به سادگی آرایش جنگی پیادگان را به هم می‌زد و آنها را آماج تیرهای تیر اندازان می‌نمود. تمام تن اسواران با تکه‌های فلس گونه آهن پوشیده شده بود و نقابی آهنین نیز صورت آنها را می‌پوشاند به طوری که تنها سوراخی جلوی بینی و شکافی برای دیدن در آن قرار داشت. زره سواره نظام تکه‌تکه بود و آزادی عمل کافی برای عضلات سوار فراهم می‌کرد. پشت سر اسواران فیلهای جنگی بودند و در انتهای لشکر نیز پیادگان. پیادگان روستاییانی بودن که به اجبار به جنگ می‌آمدند و بابت این کار مزدی نیز نمی‌گرفتند(حکم برده داشتند) به همین دلیل کم اثرترین بخش سپاه بودند. تیر اندازان در پشت سواره نظام قرار داشتند و از دور دشمن را مورد هدف قرار می‌دادند. درمیان سپاه ساسانی معمولاً گروه‌هایی از اقوام و ملل تابع امپراتوری وجود داشت که در جنگها کمک مؤثری می‌کردند. واحدهای بزرگ سپاه را گند و واحد کوچکتر از آن درفش و واحد کوچکتر از درفش را وشت می‌نامیدند. هر درفش پرچمی مجزا داشت و فرمانده گند را گند سالار می‌خواندند. در جنگهایی که شاه حضور داشت معمولاً در میان سپاه برای وی تختی در نظر می‌گرفتند و گروهی از زبده‌ترین سربازان گرد تخت شاه را فرا می‌گرفتند که تا پای جان از شاه حفاظت می‌نمودند. ساسانیان بر خلاف اشکانیان روشهای نگهداری و گرفتن دژها را خوب می‌شناختند و ابزارهای لازم را نیز در دست داشتند و به خوبی به کار می‌بردند.

سلحشورانی که روزگاری شکست‌های سختی بر ارتش و لژیونرهای رومی وارد آوردند و مانند سد مستحکمی مانع از تسلط آن‌ها بر جاده ابریشم شدند. در واقع این سپاه ساسانی بود که توانست انتقام حمله مقدونی‌های اروپایی را بازپس گیرد و از آن زمان به عنوان یک ابرقدرت هم‌طراز در برابر رومیان ظاهر شود. ساسانیان ابرقدرت دیگری در شرق امپراتوری روم بودند. تقریباً در هر جنگی که ایرانیان با رومی‌ها داشتند، سواران (سواره نظام) نیز حضور داشتند. ماشین نظامی و تجهیزات ساسانیان در تمامی جنبه‌ها هم‌طراز و حتی قوی‌تر از رومی‌ها بود؛ حقیقت تلخی که سرانجام رومیان به آن اعتراف کردند. سواره نظام نخبه و برگزیده ساسانی همانند دیواری مستحکم در برابر رومی‌ها بود تا آن‌ها نتوانند  ایران را تسخیر کنند و به مرزهای هند و چین برسند. امروزه کمتر کسی ترس و وحشتی را درک می‌کند که این سواران در دل رقیبان خود برمی‌انگیختند. برای درک این موضوع بهتر است به لیبیانوس (مورخ رومی) مراجعه کنیم، جایی که در آن نوشته است:لژیونرهای رومی ترجیح می‌دهند تا هر سرنوشت و قضا و قدری را تحمل کنند اما با سواران ایرانی رو در رو نشوند!.

 

 

حالا که طبق روال همیشه با ویژگی های حکومت اشنا شدیم به سراغ ویژگی های فرهنگی و اجتماعی میرویم.نکته ی مهم این است که همین ویژگی های اجتماعی باعث اسلام اوردن ایرانی ها شد که در قسمت های بعد مقایسه ی بیا این احکام و احکام اسلامی را مرور میکنیم و مسلمان شدن ایرانی ها برایمان بیشتر روشن میشود.

 

 

جامعه ساسانی

شهر سازی:

جامعه ساسانی یک جامعه شهرنشینی بود. ساسانیان طرح‌های شهرسازی و عمرانی مدون داشتند. در پایان دوره ساسانیان، میان‌رودان بیشترین چگالی جمعیت را داشت که این به خاطر پروژه‌های شهرسازی، سدسازی و راه‌سازی ساسانیان در قلب شاهنشاهی بود. شهرهای بسیاری وجود داشتند که ساکنین آنها رومی‌ها، گوت‌ها، و اقلیت‌های دینی تحت فشار مثل مسیحیت و شاید هم بت‌پرستان و دیگر اسیرانی بودند که از جنگ‌های با روم گرفتار شده بودند. این اسیرگیری‌ها و اسکان آنها در شاهنشاهی باعث سکونت جمعیتی از غیرایرانی‌ها در شاهنشاهی شد که بسیاری از آنها کارگران ماهر و مهندسین بودند که از آنها در کار ساخت و ساز شهرها و سدها و راه‌ها استفاده شد و باعث آشنایی ایرانی‌ها با تکنولوژی رومی گردید و باعث گسترش مسیحیت در ایران شد.(اینان همان بنایان ازاد رومی بودند که ایین سری بنایی را داشتند که نسخه ی به روز شده ان ها فراماسون های امروزی هستند)

شاهنشاه:

در راس کشور شاهنشاه قرار داشت. وقتی که کسی شانس حضور در محضر شاه را پیدا می‌کرد، شاه را پشت پرده‌ای می‌دید که از چشمان عوام دور بود. این ایده پنهان بودن شاه و عوام در روم و چین هم پیدا می‌شود، شاهان از همدیگر تقلید می‌کردند و سعی می‌کردند گوی سبقت را در تشریفات از هم بربایند. در محضر شاه فقط از طریق «پرده‌دار» (خرم‌باش) می‌شد با شاه ارتباط برقرار کرد و از طریق او بود که خواسته شاه گفته می‌شد. این موارد بخش خصوصی شاهنشاهی را تشکیل می‌دادند. در دور رویداد بزرگ، یکی نوروز و دیگری مهرگان که به فاصله شش ماه از هم قرار داشتند، شاه مردم را به حضور می‌طلبید. این جشن‌ها طبقات مختلف یا حداقل سردمداران آنها را دور هم جمع می‌کرد و آنها را تحت لوای شاه همبسته می‌کرد. با تبادل کردن هدایایی، یگانگی بین شاه و طبقات مختلف به شکل نمادین حفظ می‌شد. شاهان اولیه ساسانی خودشان را از نسل خدایان می‌پنداشتند(فراعنه مصر نیز بر این عقیده بودند و خود را خدا مینامیدند) و به این ترتیب یک شخص عادی نبودند و با او باید به شکل تقدس‌گونه احترام گذاشته می‌شد و دستوراتش اطاعت می‌شدشاهان بعدی، این لقب را از روی سکه‌ها زدودند و خودشان را به تنهایی مزداپرست خواندند.

زنان :

چند همسری رایج بود و از دیدگاه حقوق مدنی بین همسر ممتاز و دیگر همسران که گاه از طبقات پایین‌تر بودند تفاوت کامل وجود داشت. زنانی که از طبقات پایین‌تر بودن به عنوان زن خدمتکار (چاکرزن) نامیده می‌شدند و تنها فرزندان پسر آنها جزو خانواده محسوب می‌شد(دختران در خانواده های ساسانی جزو خانواده محصوب نمیشدند و فقط وجود داشتند اما نه به شدت عرب جاهلی که ان ها را زنده به گور میکردند). ازدواج دختران معمولاً در ابتدای جوانی و حدود پانزده سالگی صورت می‌گرفت اما دختران حق انتخاب همسر داشتند ازدواج بین مادر و پسر و خواهر و برادر مجاز بود و موجب دوری دیوان(جنیان) شمرده می‌شد.(ازدواج با محار-این سنت در اواخر دولت ساسانی به دلیل تحریف های بسیار زیاد در دین زرتشت توسط روحانیون این دین وارد شده ولی عمومیت نداشته و تنها مواردی در مردم و شاهان ساسانی انجام شده است) وضع زندگی شهر نشینان نسبتاً خوب بود و می‌توانستند از طریق صنعت و تجارت به دارایی زیادی دست یابند. شهر نشینان این امتیاز را نسبت به کشاورزان داشتند که از خدمات نظامی معاف بودند. روستاییان وضع بدی داشتند و تقریباً غلامانِ دهگانان محسوب می‌شدند. آنها هم به شاه مالیات می‌داند و هم به دهگان‌های مالک.(درواقع قشر ضعیف جامعه بودند و مورد ظلم قرار میگرفتند.ظلمی شدید.هم در جنگ به اجبار باید به عنوان سیاه لشکر و سپر انسانی وارد میشدند-هم غلاام و برده دهقانان بودند و در زمین های ان ها سخت کار میکردند-هم با تمام نداری و وضعیت اقتصادی بد ، مالیات هم به حکومت پرداخت میکردند هم به دهقانان)

جایگاه زنان بستگی به طبقه اجتماعی آنان داشت. مادر و همسر شاهنشاه در بسیاری از فعالیت‌ها و تصمیم‌گیری‌ها آزاد بودند(در سیاست وارد میشدند) و مهرها و سنگ‌نگاره‌های بجا مانده از آن دوره که حضور آنها در مراسم «بزم» را نشان می‌دهد، نشان از اهمیت آنان دارد. آنها به همراه مردان در شکار، می‌گساری(شراب خواری) و بزم‌ها(مجلس شراب و عیش و نوش و مطربی) شرکت داشتند، لباس‌های فاخر می‌پوشیدند و حتی دو زن از میان آنها به مقام شاهنشاهی رسیدند. هرچند که روایات در مورد بوران‌دخت و آذرمی‌دخت اینگونه است که هیچ فرزند پسری نبوده تا بر روی تخت شاهنشاهی بنشیند، همینکه این دو زن به عنوان شاهنشاه حکومت کردند، نشان از پذیرش آنها توسط موبدان و روحانیان دارد.(که در ادامه توضیح داده خواهد شد-به دلیل کشتار های زیاد در دربار ساسانی)

متون پارسی میانه زرتشتی که توسط موبدان مرد نوشته شده است، دیدگاه آنان را بازتاب می‌دهد. بر طبق گفتهٔ دی جونگ در یک کلمه می‌توان چیزی که موبدان از زنان می‌خواستند را تشریح کرد: «فرمان‌برداری(مطیع محض)». زنان عموم به چشم اموالِ مرد دیده می‌شدند و دارای قیمت بودند (۵۰۰ ستیر). بسیاری از ممنوعیت‌های مذهبی تنها در مورد زنان غیراشرافی اعمال می‌شدند. زنان به عنوان موجودهایی دیده می‌شدند که می‌توانستند شاهنشاهی را به خرابی بکشانند. در بندهشن(از کتاب های احکام زرتشت به زبان پهلوی که ترجمه شده و به معنی اغاز آفرینش میباشد) آمده است که اهورا مزدا نتوانسته موجود دیگری را غیر از زنان برای بچه‌آوردن بیافریند، وگرنه آنان را خلق نمی‌کرد. این می‌تواند به این معنی باشد که زنان در ذهن موبدان و مردان «اهورامزدایی» نبودند(ارزشی نداشتند-ابزار و وسیله دیده میشدند نه انسان). در متون پارسی میانه زرتشتی آمده است که زنان باید محجوبانه لباس بپوشند. آرایش کردن و کلاه‌گیس برای زنان احتمالاً ممنوع بوده است، چرا که در  ارداویراف‌نامه (از دیگر کتاب های دین زرتشت که به زبان پارسی میانه میباشد و قبل از اسلام تدوین شده و در مورد اعتقادات ایرانیان پیش از اسلام و جهان اخرت است)آمده است که زنی که بر صورتش «رنگ نهاده» و از موی دیگران استفاده کرده و چشم پاراسایان را به گناه کشدیده، به جهنم افکنده شده. قوانینی وجود داشته که زنان را از مشارکت در فعالیت‌های روزانه همچون آشپزی، تمیزکاری و برقراری تماس با آتش مقدس در ایام قاعدگی بازمی‌داشته. زنانی که در دوره قاعدگی آمیزش برقرار می‌کردند، سزاوار مرگ بوده‌اند (مرگ‌ارزان). مردان می‌بایست از زنانی که در دوره قاعدگی بودند پرهیز می‌کردند، چرا که زنان در این هنگام خطرناک‌ترین چیز برای موجودات زنده بودند. بر طبق وندیداد(از دیگر کتاب های دین زرتشت به معنای ضد دیو(ضد جن) که از کتاب های پنج گانه اوستا کتاب مقدس زرتشتیان میباشد که به احکام فقهی شامل مسائل بهداشتی و آیینی میپردازد)، آنها را باید در حصار (دشتانستان-قفس) زندانی می‌کردند تا دوره قاعدگی آنها تمام شود. زنان همتراز با کوکان و برده‌ها بودند و کابین (مهریه) یک زن ۲۰۰۰ درهم بود که برابر با قیمت یک برده بود. (نگاه فرهنگ و حکومت ساسانی به زنان نگاهی کاملا ابزاری بود که قطعا باعث نارضایتی های اجتماعی میگردد) وقتی که زنی به سن ۹ سالگی می‌رسید، باید ازدواج می‌کرد. این سن برای پسران ۱۵ سالگی بود. این سنین سن ایده‌آل محسوب می‌شدند و در پایان دنیا، زنان و مردان در این سن وارد بهشت می‌شدند. زنان در هنگام روز باید سه بار در جلو شوهران خود زانو می‌زدند و از آنها می‌پرسیدند که چیزی می‌خواهند یا نه، یا چگونه می‌توانند او را خوشحال کنند. چند نوع ازدواج وجود داشت. زن اصلی یک مرد با اختیارات تام، زن «پادیخشای» نام داشت، که نسبت به دیگر زنان از حقوق بیشتری برخوردار بود. اگر یک مرد نازا بود، می‌توانست زن خود را به عنوان «چگر» بدهد که در آن زن با یکی از خویشان نزدیک مرد ازواج می‌کرد تا فرزندی برای شوهر اصلی خود بیاورد. اگر مردی بدون داشتن یک فرزند پسر می‌مرد، وظیفهٔ دخترش بود که «ستور» شود، به این معنی که باید با یکی از خویشاوندان پدرش، فرزندی بیاورد که اموال پدرش به او ارث می‌رسید و زنجیره خانوادگی را حفظ می‌کرد.

زنان همچنان می‌توانستند تقاضای طلاق دهند و یک گواهی طلاق دریافت کنند. یک مرد می‌توانست زن خود را در صورت نازا بودن، زنا کردن ،سحر و جادو، عدم انجام وظایف ضروری، عدم تمکین و رعایت نکردن دوره حبس در حین قاعدگی، طلاق دهد.

قوانینی برای حفاظت از زنان وجود داشت، برای مثال اگر به طور غیرقانونی زنش را طلاق می‌داد، زن هنوز می‌توانست مقداری تاوان دریافت کند، حتی اگر مرد اموالش را خیرات کرده بود. قانون ایجاب می‌کرد که بخشی از آن ثروت به زن برسد. بر طبق مدیان هزار دادستان، به نظر می‌رسد که اگر زنی طلاق می‌گرفته، می‌توانسته املاک یا جهازی که با خودش آورده بود را نزد خود نگه دارد، اما درآمدهای آن(اگر کار میکرد و پولی در میآورد) به شوهر می‌رسید. مردان دارای امتیاز بالاتر می‌توانستند دو زن داشته باشند و شاهان ساسانی می‌توانستند تعداد بیشتری(بدون محدودیت) زن داشته باشند. پدر ،همه‌کاره بود و می‌توانست زن و فرزندان خودش را در صورت ناتوانی از فراهم کردن معاش خانواده، به فروش برساند. اگر به زن شوهرداری تجاوز می‌شد، او(مرد-شوهر ان زن) ۳۰۰ ستیر و ۵۰۰ ستیر دیگر برای ربوده شدن دریافت می‌کرد و اگر پیش از پا به سن گذاشتن به او تجاوز می‌شد(دختر ان مرد)، ۱۲۰۰ درهم به او داده می‌شد. آمیزش در خارج از ازدواج(زنا) دزدی محسوب می‌شد. زنان یک نیروی بالقوه برای دور کردن مرد از عقاید مذهبی محسوب می‌شدند که خصوصاً این طور پنداشته می‌شد که می‌توانستند با نیروی جنسی خود مردان را از مذهب دور کنند، اما نه تا حدی که جلوی بچه‌آوردن گرفته شود. آمیزش کردن یک مرد با زنی نازا، گناه محسوب می‌شد، چرا که منی خود را به هدر داده است. زن یا دختر جوانی که نمی‌خواست ازدواج کند سزاوار مرگ بود (مرگ‌ارزان). به مردان پیشنهاد شده که «زنانی که شرم دارند را دوست داشته باش»، «زن جوان را به زنی گیر». همچنین در متون پارسی میانه دیدگاه‌های منفی نسبت به زنان وجود دارد «زنان را خِرَد نیست»، «رازت را پیش زنان مبر»، «زنی که فرمان‌بردار شوی نیست را به زنی مگیر»، «به زنان اعتماد نکنید تا پشیمان و شرم‌گین نشوید» و به مردان جوان پیشنهاد شده که زن پیر نگیرند، که مجموع این موارد نشان از دیدگاه منفی مردان نسبت به زنان در حکومت و قانون و عموم مردم ساسانی و زرتشت دارد.

تنها یک چیز شایسته بود که «اثر اهریمنی لواط(هم جنس گرایی)» را خنثی می‌کرد و آن «ازدواج با خویشان» بود. در مورد این نوع ازدواج گمانه‌زنی‌های فراوانی شده است. اما بر طبق گفتهٔ تورج دریایی، در کنار گواهی منابع خارجی، هر کس که بتواند اوستایی یا پارسی میانه بخواند، که این خویدوده (ازدواج با محارم یا خویشاوندان) هرچه بوده، در دوره ساسانیان انجام می‌شده. بر طبق گفتهٔ فرای، ریشه این رسم اگر زرتشتی نباشد، احتمالاً ایلامی بوده است که هخامنشیان از آن برای خالص نگه داشتن خون شاهی استفاده می‌کردند، اما انجام آن در بین عوام با شواهد کمتری همراه استکرتیر ذکر می‌کند که بخشی از کارهای سودمندانه‌ای که کرده این بوده است که خویدوده‌های زیادی را ترتیب داده است. در متون پارسی میانهٔ متأخر هم  از مزایای این ازدواج گفته شده. در  سوم (فصل هشتاد) سه نوع از این ازدواج آورده شده، بین پدر و دختر، مادر و پسر و در نهایت بین برادر و خواهر. در کنار جنبه مذهبی آن، خویدوده روشی برای نگه داشتن ثروت و خانواده به صورت بی‌کم‌وکاست است، چرا که در ورت وصلت با خانواده‌ای دیگر، بخشی از ثروت از دست می‌رفت. (این رسومات در فراعنه مصر نیز رایج بوده است)

مجازات ها :

مجازات ابزاری بود که توسط دولت برای کنترل جامعه استفاده می‌شد. تازیانه‌زدن، بریدن بخش‌هایی از بدن، داغ‌گذاری در ایران ساسانی استفاده می‌شد. برای مثال، عدم حضور در دربار ، در حین یک دزدی، یا اگر شوهر در دوران قاعدگی برای همسرش غذا فراهم نمی‌کرد(جلوتر در این مورد نیز صحبت خواهد شد) یا دزدی می‌کرد، به او داغ گذاشته می‌شد و اگر یک شخص چهار بار برای جرم‌های گوناگونی داغ‌گذاری می‌شد، برای تمام عمر در حبس می‌ماند.

یک مجازات دیگر که برای تحقیر بکار می‌رفت این بود که شخص را بر روی یک حیوان، معمولاً یک میمون قرار می‌دادند و او را در خیابان‌ها رژه می‌بردند. بریدن درختان، آلوده کردن آبها و دریاچه‌ها و زمین، گناه محسوب می‌شد. به گفتهٔ تورج دریایی، این کار باعث شده بود تا آلودگی‌های محیطی و میزان آسیب‌پذیری طاعون نسبت به امپراتوری روم شرقی کمتر باشد.

دیگر گناه مهم دیگری که سزاوار مرگ بود، لواط (کون‌مرزی-عمل جنسی مرد با مرد) بود. در مینوی خرد (یکی از کتاب های احکام زرتشتی)آمده است که اهریمن، دیگر دیوان و پلیدان را با انجام عمل لواط با خودش بوجود آورده است. اگر مردی ناخواسته لواط می‌کرد، سزاوار تازیانی و اگر به میل خویش چنین کاری می‌کرد، سزاوار مرگ بود.

برده داری:

تعداد زیادی برده وجود داشت که بر طبق کاربرد، اصل و جنسیت طبقه‌بندی می‌شدند. برده‌های زن (بندگ پریستار) رایج بودند و مردان خانه بر روی آنها کنترل تام داشتند و می‌توانستند از آنها بچه‌دار شوند. مردمانی که در قرض بودند یا تصمیم داشتند مقداری از زمان خود را در آتشکده‌ها خدمت کنند هم در دسته بردگان قرار می‌گیرند. برده‌ها به اجازه صاحب یا در حین مرگ او آزاد می‌شدند. برده‌ها مزد دریافت می‌کردند و قادر بودند خانواده خودشان را داشته باشند.

رویه حقوقی

در دوره ساسانی مبنای اصلی حقوق اوستا و زند (تفاسیر اوستا) و اجماع نیکان به معنای مجموعه فتاوای (فتوا – دستورات دینیشفاهی توسط روحانیون دینی)موبدان بود. بالاترین مقام در دعاوی حقوقی را موبدان(روحانیون زرتشتی) موبد می‌دانستند. در سیستم حقوقی ساسانی در جهت پرهیز از به درازا کشاندن دادرسی تدابیری وجود داشت از جمله اینکه برای ارایه و احضار شهود مهلتهایی پیش بینی شده بود. در مواردی طرفین می‌توانستند از قاضی پیش قاضی بالاتری شکایت کنند. اگر قاضی نمی‌توانست در مورد بیگناهی یا گناه کاری فردی به قطعیت دست یابد کار به آزمون می‌رسید. آزمون به دو گونهٔ گرم و سرد بود. آزمون گرم عبور از آتش و آزمون سرد نوشیدن آب آلوده به ترکیبات گوگرد بود (واژه کنونی سوگند در فارسی به همین معناست-قسم واژه ای عربی است)مجازاتها معمولاً نسبت به مجازاتهای امروزی بسیار سنگین و سخت بود. مجازات ارتداد، خیانت، فرار از جنگ یا راهزنی مرگ بود. مجازات دزدی، هتک ناموس یا ستم بر دیگران نیز اعدام یا مجازاتهای بدنی سخت بود. برای دزدی لباس در سرما یا غذا در موقع قحطی یا در موارد نظیر آن تخفیفهای در نظر گرفته شده بود. زندان معمولاً روشی برای از میان برداشتن بی سر و صدای مخالفین مهم سیاسی بود. اعدامها معمولاً با شمشیر انجام می‌شد اما در مواردی چون خیانت به دین یا شاه اغلب فرد را مصلوب(صلیب) می‌کردند.

مسیحیت و یهودیت

از سنگ‌نگاره‌ای که از کرتیر بجا مانده، آزار و اذیت یهودیان، بوداییان، هندویان، مسیحیان، مندائیان و مانویان مشهود است. خط بعدی نشان می‌دهد که بُت در شاهنشاهی وجود داشته یا پرستش می‌شده که شاید اشاره به تندیس‌های رهبران و معلمین بودایی/مسیحی باشد. بر طبق گفتهٔ تورج دریایی، واژهٔ بت در زبان فارسی از واژهٔ بودا گرفته شده است. مسیحیان هم در ابتدا مورد آزار و اذیت قرار داشتند، هم به خاطر نگرش جهانی آنها (همچون مانویت-دین مانوی،مانی)، و هم به این خاطر که ممکن بود جایگاه کیش زرتشتی را به خطر بیندازد. با یهودیان بسیار بهتر رفتار می‌شد. در متون پارسی میانهٔ غیر دینی، رابطه نزدیک شاهنشاه و جمعیت یهودی مشهود است. برای مثال در شهرستان‌های ایران‌شهر گفته شده همسر یزدگرد اول و مادر بهرام گور، شیشین‌دخت یهودی و فرزند Resh Galut بوده. بر طبق گفتهٔ تلمود(کتاب مهم یهودیان که احکام و تفاسیر تورات است.در نگاه یهودیان تلمود ارزش بالاتری از تورات که کتاب اسمانی و مقدس ان ها است دارد ! و تمامی احکام غیر انسانی یهودیت نیز در ان ذکر شده که به زبان عبری است برای همین هیچ بشری جز یهودیان از شرح ان اگاهی ندارند و فقط 2 نمونه از ان به انگلیسی ترجمه شده که خود یهودیان برای یهودیان دیگر کشور های جهان که عبری بلد نیستند چاپ کردند و در دسترس عموم قرا نگرفت ز یرا جزو احکام ان ها در تلمود است که همیشه باید مرموز بمانند و کسی از گوییم(غیر یهودیان-پست تر از حیوان و نجس) نباید از اسرار احکام ان ها با گوییم با خبر شود-در کتاب های بعد توضیح داده خواهد شد)، یزدگرد اول رابطه نزدیکی با یهودیان داشته. زرتشتی‌ها می‌توانستند بهرام گور را یک شاه قانونی و یهودیان هم می‌توانست او را یک شاه یهودی بدانند، چرا که به هر حال مادر او یک یهودی بود.

میراث و اهمیت

نفوذ شاهنشاهی ساسانی مدت‌ها پس از فروپاشی آن دامه داشت. این شاهنشاهی، تحت حکمرانی تعدادی از شاهان توانا پیش از فروپاشی‌اش، به یک رنسانس(یک جنبش فرهنگی مهم بود که اغازگر دورانی از انقلاب علمی و اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد – این رنسانس قبل از اروپا در ایران در اواخر دوره ساسانی در بینت مردم ایجاد شد که در کتاب های بعد مفصلا توضیح داده خواهد شد) ایرانی دست یافت که نیروی محرکه‌ای شد برای تمدنی تحت لوای دین نوظهور اسلام. شاهنشاهی ساسانی در ایران مدرن و نواحی حومه آن، به عنوان یکی از دوران شکوه و رونق تمدن ایرانی محسوب می‌شود.

در اروپا

فرهنگ ساسانیان و ساختار نظامی آن تأثیری شگرف بر تمدن روم گذاشت. ساختار ارتش روم تحت نفوذ روش‌های جنگاوری ایرانی قرار گرفت. نظام شاهی روم، به تقلید از رسوم دربار ساسانی در تیسپون پرداختند و خودشان هم به نوبه خود بر روی سنت‌های تشریفاتی دولت‌های اروپای مدرن تأثیرگذار بودند. ریشهٔ تشریفات دیپلماسی اروپای مردن به روابط دیپلماسی بین دولت‌های ایران و شاهنشاهی روم نسبت داده شده است.

در تاریخ یهودیت

در شاهنشاهی ساسانی، تاریخ یهودیت رشد و توسعه شگرفی به خود دید. تلمود بابلی در قرون سه تا شش میلادی در ایران ساسانی تدوین شد و آکادمی‌های آموزشی بزرگی در صورا و پومبدیتا بنیان نهاده شد که تبدیل به زیربنای دانش‌پژوهی یهودی(دانشوران یهود – صهیونیسم-فراماسون ها- پروتکل های یهود در 24 فصل،حدود 80 صفحه.به خواننده پیشنهاد میشود حتما ان را در اینده بخواند) شد. اشخاصی از خاندان شاهی همچون ایفرا هرمزد ملکهٔ مادر شاپور دوم و شهبانو شوشان‌دخت، همسر یزدگرد اول، به طور قابل توجهی به رابطه نزدیک بین یهودیان و دولت شاهنشاهی ساسانی در تیسپون کمک کردند.

منابع :
در اینترنت به راحتی " ساسانیان " را سرچ کنید تمامی مطالب + منابع( در پانویس ) ذکر شده – کتاب ها و منابع معرفی شده در جستجوی خود را نیز به راحتی میتوانید بخرید یا در اینترنت اگر موجود باشد دانلود و مطالعه کنید.

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Sasanian Empire»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۲۱ نوامبر ۲۰۱۵).

تصویرها از:LIVIUS

شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی

تاریخ ده هزار سالهٔ ایران

شاهنامه فردوسی ج۳ و ج۴ تصحیح جیحونی، مصطفی نشر شاهنامه پژوهی

زریاب، عباستاریخ ساسانیان. تهران:دانشگاه آزاد ایران

سمیعی، احمدادبیات ساسانی. تهران. انتشارات دانشگاه آزاد ایران، ۱۳۵۵

حق‌شناس، سید علی، حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر تنب و بوموسی، تهران، انتشارات سنا، ۱۳۸۹.

زارعی، محمد ابراهیم. آشنایی با معماری جهان، همدان، نشر فن آوران، ۱۳۷۹.

آرتور آپهم پوپ، معماری ایران، ترجمه کرامت ا... افسر، تهران، فرهنگسرا ،۱۳۶۵.

پیرنیا. شیوه‌های معماری ایران، تهران، فرهنگسرا، ۱۳۶۵.

فرخ، کاوه، سواره نظام زبده ارتش ساسانی، ترجمه بهنام محمدپناه، چاپ دوم. تهران: انتشارات سبزان، ۱۳۸۹. شابک: ۴–۲۷–۵۰۳۳–۶۰۰–۹۷۸

عبدالحسین، زرین‌کوب، دو قرن سکوت، چاپ بیست و سوم. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۹. شابک ۶–۳۳–۵۹۸۳–۹۶۴–۹۷۸

Daryaee، TourajSasanian Persia: The Rise and Fall of an Empire. I.B.Tauris، 2009. 1–240. شابک ۹۷۸۱۸۵۰۴۳۸۹۸۴.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی