وبلاگ تحلیلی یوم الدین

تحلیل های سیاسی اجتماعی با مطالعات شخصی و پژوهشی(همراه با قلت عملایی)

وبلاگ تحلیلی یوم الدین

تحلیل های سیاسی اجتماعی با مطالعات شخصی و پژوهشی(همراه با قلت عملایی)

همیشه انتقاد و تخریب آسانتر از دفاع کردن است ،زیرا در دفاع نیازمند به اندیشیدن و تفکر هستیم .برخلاف انتقاد و یا تخریب که خیال و توهمات نقش اساسی در آن دارند .لذا عدد منتقدین افزون بر مدافعان است . ( مهدی فرش چی )
*
.** تمامی مطالب این وبلاگ تحلیل و تحقیق های خود نویسنده وبلاگ است و هیچ کپی برداری صورت نگرفته است - در حفظ حقوق نویسنده وبلاگ وجدان را در نظر داشته باش **
*
اینجا مطالبی برای اندیشیدن و فکر کردن هست.
.
درواقع این مطالب چکیده هزاران صفحه کتاب است که رو انها فکر و اندیشه شده و به تلخیص برای شما آماده شده.بخوان و باز تو روی انها اندیشه و فکر کن و بنشین پشت میز منتقدین برای جواب دادن.

30-جایگاه زن در دین زرتشت

چهارشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۲۴ ب.ظ

تحقیر زنان رنجدیده در دین تحریف شده زرتشتی

یکی از آموزه های رفتاری در دین زرتشتی که نشانگر جایگاه زن در این آیین است، برخورد توهین آمیز با زنانی است که فرزندی مُرده به دنیا می آورند. زنانی که علاوه بر تحمل درد و رنج ناشی از آسیب جسمانی، می بایستی تحقیر و توهین های اطرافیان را نیز تاب بیاورند. در اوستا، وندیداد، فرگرد پنجم، بند چهل و پنجم تا پنجاه و هشتم آمده است که:

-          زرتشت از اهورامزدا پرسید : که اگر زنی، فرزندی مرده به دنیا آورَد مزداپرستان باید با این زن چه کنند؟

-         و اهورامزدا پاسخ می دهد : که باید این زن را سی گام دور از آب و آتش و مردم اشَوَن نگه دارند و حتی در جایی که گاوها و گوسفندان نیز از آنجا عبور کنند. باید گرداگرد آن زن، دیواری برآورند. اولین خوراک این زن هم باید سه یا شش یا نه جام گمیز (ادرار گاو) به همراه خاکستر باشد. این زن نباید تا سه شب آب بنوشد.!! و باید تا نه شب دیگر تنها بماند و جدا از مزداپرستان زندگی کند. سپس باید تن و جامه ی خود را با ادرار گاو نر و آب بشوید تا پاک شود. البته دیگر هیچ کس حق ندارد از لباس های او استفاده کند مکر افراد ناپاک! [1]

شگفت انگیزتر از همه این است که در بند هفتادم از فرگرد هفتم، چنین آمده است که :

-          زرتشت از اهورامزدا پرسید: «ای دادار جهان استومند، ای اشون؛ اگر تن ناپاک آن زن دچار تب لرزه شود یا آسیب های دوگانه ی گرسنگی و تشنگی بدو روی آورد، آیا رواست که آب بنوشد؟»

-          در بند هفتاد و یکم اهورامزدا پاسخ می دهد : که این زن در این حالت می تواند با اجازه ی موبدان یا دیگر مردان آب بنوشد! و در بند هفتاد و دوم آمده است که این زن -حتی در حال تشنگی زیاد- اگر بدون اجازه ی موبدان، آب بنوشد باید چهارصد تازیانه بر او زد! [2] 

 

 

ادامه رد صفحه بعد + عکس از کتاب :

به راستی  زنی که  فرزندش در زهدان مرده است، در کنار همه ی دردها و رنج های جسمی و روحی باید چنین مورد ستم و تحقیر قرار گیرد؟ آیا این زنِ رنج دیده به دلداری و محبت اطرافیان نیاز ندارد؟ آیا باید چندین شبانه روز در بدترین حالت ممکن او را نگه داشت و خاکستر و ادرار گاو در دهانش ریخت؟؟ باید به او تشنگی داد و اگر از سر نیاز، بدون اجازه ی موبدان آب نوشید؛ باید به او چهارصد تازیانه زد؟؟

پی نوشت :

[۱]. وندیداد ، پژوهش ژام دارمستتر ، ناشر دنیای کتاب ، تهران ، ۱۳۸۴ ، ص ۱۲۷ - ۱۳۰
[۲]. وندیداد ، پژوهش ژام دارمستتر ، ناشر دنیای کتاب ، تهران ، ۱۳۸۴ هـ ش ، ص ۱۵۵ - ۱۵۶  

 

جایگاه و احکام زنان در آئین زرتشت

در این قسمت بخشی از احکام دینی آنان را از کتاب وندیداد که بخشی از اوستا ست را برایتان می آورم ولازم می دانم این نکته را عرض کنم که متفکرین شرق وغرب معتقدند وندیداد گفتار شفاهی اهورا مزدا وزرتشت می باشد که به صورت پرسش و پاسخ است از جمله این افراد:


۱-جیمس دارمستتر۲-فاروق صفی زاده ۳-مری بویس۴- دکتر موسی جوان می باشند

 
در کتاب وندیداد(کتابی با معنی قوانین ضد دیو(جن) یا پلیدی که از کتاب های پنج گانه اوستا میباشد که احکام مسائل بهداشتی و آیینی زرتشت را در بر دارد) می گوید :
 
هر گاه زن در خانه مزدا پرست نشان حیض (دوره ماهانه زنانه – پریود زنانه ) ببیند باید یک معبر در خانه که از گیاه ودرخت خالی باشد انتخاب نماید وزمین آن را سنگ ریزه نرم بپاشد و آنرا از نصف،ازسه یک ، از چهار یک یا از پنج یک خانه جدا سازند والا ممکن است دید زن به آتش افتد  وباید از آتش سی گام ، از آب سی گام،از شاخه برسم (شاخه های تازه بریده درخت )سی گام ، از مرد پارسا باید سی گام فاصله داشته باشد.!!! مردی که برای این زن غذا وخوراک بهمراه آورد باید سه گام از او فاصله بگیردودوقطعه نان خشک ویک مقدار آب جو به اندازهای که ضعیف نشود !! هر گاه کودک او را لمس کند باید دستها وسپس او را شستشو دهند. هر گاه او بیش از نه روز حیض ببیند سه سوراخ در زمین بکنند وزن را در سوراخ اول و دوم با ادرار گاو !!ودر سوراخ سوم با آب بشویند

هر دین و آیینی چه الهی و چه غیر الهی ، شامل احکام و قواعد عملی برای پیروان آن دین است و ما در مقام بررسی یک موضوع در خصوص ادیان نباید از این مهم غفلت نماییم .

لذا اگر بخواهیم از مقررات آئین زرتشت آگاه شویم، نمی‌توانیم به گاتها بسنده کنیم زیرا در آنجا مقداری نیایش و سرود و پرسش آمده است، بلکه باید به بخشهای دیگر از اوستا، همچون وندیداد هم رجوع داشته باشیم .

در وندیداد احکام عجیب و غریبی آمده که قطعا مورد پذیرش روشنفکران زرتشتی نیست، ولی چاره چیست؟ دین که بی‌قانون و شریعت نمی‌ شود بهر حال این احکام و بویژه احکام عجیبی که در خصوص زنان بیان شده ، مستندا در وندیداد آمده و چند دستور و قانون در مورد عدم تفاوت میان زن و مرد ، نمیتواند چنین احکامی را که صرفا در خصوص زنان است ، توجیه نماید یا نادیده انگارد.همچنین این کتاب و این ایین در دوران زرتشتیان در حکومت ساسانیان و اواخر هخامنشیان نیز اجرا میشده و جزو احکام دینی بوده.
از جمله بحث زن حائض ،زنی که حیض ببیند که اصطلاحا او را «زن دشتان» گویند، احکام غریبی دارد. از جمله آن که در وندیداد می‌خوانیم:

-         ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد ( زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی زنانه باشد ) باید از وی در چه فاصله باشد؟
اهورامزدا پاسخ داد و گفت: مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد( زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی باشد) باید از وی سه گام فاصله داشته باشد.

 

-         در کدام ظرف باید نان برای وی همراه آورد، در کدام ظرف باید آب جو برای وی همراه آورد؟
اهورامزدا پاسخ داد و گفت: در یک ظرف آهنی یا سربی و یا هر ظرف فلزی معمولی.

 

-         چه مقدار نان و چه مقدار آب جو باید همراه آورد؟
اهورامزدا پاسخ داد و گفت: دو قطعه نان خشک و یک مقدار آب جو – یا شربت جو – و از خوراک کم ممکن است ناتوان و ضعیف شود.هرگاه وی را کودک لمس نماید باید دست‌ها و سپس تن کودک شستشو شود (وندیداد ترجمه دکتر موسی جوان ص 239)      

 

     
در وندیداد نسبت به زنانی که حائض شده اند چنین آمده است:
"
این زن هرگاه پس از نه شب بازهم در خون حیض باشد چنین معلوم خواهد شد که دیوها(جنیان و شیاطین) در جشن و بزرگداشت خودشان آفت خود را به این زن نازل ساخته اند. مزداپرستان در این موقع باید یک معبر (گذرگاه)که از درخت و گیاه خالی باشد انتخاب نمایند و سه سوراخ در زمین بکنند و زن را در دو سوراخ اول با شاش گاو و در سوراخ سوم با آب شستشو دهند"(وندیداد ت دکتر جوان ص 240). البته این شستشو و یژة زن حائض نیست، وضوء با گمیز یا گومز یعنی ادرار گاو! در آئین زرتشت شهرت دارد(وندیداد پژوهش آقای هاشم رضی.ج3 ص 725).

 

برخی احکام آنقدر غیر انسانی بنظر می رسد که انسان متعجب می شود چگونه چنین احکامی به اجرا در می امد.احکامی که در دوره ساسانی از اصلیترین دلایل مسلمان شدن زنان و مردان ایرانی بود و در اسلام اینگونه به انها نگاه نمیشد.

 

در وندیداد تکلیف زنی را که کودکی مرده بزاید چنین تعیین کرده است:

-         ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، نخستین خوراک و غذای این زن چه خواهد بود؟

 اهورامزدا پاسخ داد و گفت: این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته باشاش گاو به اندازه سه لقمه، شش لقمه یا نه لقمه میل کند"(وندیداد دکتر جوان ص 128)

 

برخی از احکام ظالمانه آن جهت خدمت به موبدان (تحریف)پایه ریزی شده است.به طور نمونه احکام مجازات مرد گناهکار را که در وندیداد اوستا فرگرد 14 بند هشتم به بعد آمده است شگفت آور و ظالمانه است؛ در قسمت ششم بند هشتم در کیفر مرد گناهکار آمده است:

"
مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه ای از زیورآلات زینتی و طلاجات برای مردان اشو(موبد) به ازدواج دهد.البته این دختر باید خواهر 15 ساله خود را نیز همراه گوشواره(جهیزیه) برای مردان اشو بیاورد"

اینها تماما بخشی از احکامی که در آیین زردشت نسبت به زن روا داشته می شده است.
به موجب متون زرتشتی ساسانی و به ویژه «ماتیگان هزار دادستان»، زنان اموال و مایملک مرد دانسته می‌شده‌ و بهایی معین داشته‌اند.(به عنوان خرید کالا) بهایی که معمولاً برابر با قیمت یک مرد برده، یعنی در حدود 2000 سکه نقره بوده است. این نکته همچنین از نخستین شواهد پیدایی برده‌داری در ایران عصر ساسانی حکایت می‌کند(بنگرید به مدخل «برده و برده‌داری» Barda Bardadari در دانشنامه ایرانیکا)
 
موبدان زرتشتی ساسانی از دل‌نگرانی عمیقی نسبت به زنان رنج می‌برده‌اند و آنان زنان را عامل اصلی انحراف مرد از وظایف دینی می‌دانسته‌اند. شاید این نگرانی‌ها از آنجا ناشی می‌شده که زنان در برابر آنان مقاومت و سرسختی بیشتری نشان می‌داده‌اند. (مسلم است با این احکام انحرافی و تحریف شده که رد پای یهود نیز در ان دیده میشود"بر اساس پروتکل های یهود که در کتاب های بعد صحبت خواهد شد" زنان در برابر این احکام ساختگی مقاومت میکردند و موبدان برای کنترل ان ها قوانین را سخت تر میکردند)در کتاب پهلوی «بندهش» چنین گزارش می‌شود که اورمزد از یافتن موجودی دیگر برای انجام زایمان ناتوان بود و از روی ناچاری زن را برای اینکار انتخاب کرد. زنی که حتی خداوند را نیز می‌رنجاند و از تبار «جِـهی» (روسپی/ دختر اهریمن) است. به این ترتیب زنان نمی‌توانسته‌اند همچو مردان راهی به سرای اهورامزدا داشته باشند (کتاب بندهش، مهرداد بهار، بخش نهم، در باره چگونگی زنان).


همانگونه که در این کتاب زنان از تبار دیوان شرور دانسته شده‌اند، در «اندرزهای آذرباد مهرسپندان» موبد بزرگ عصر شاپور دوم (که هنوز هم در نیایش‌خوانی‌ها به فروهرش درود فرستاده می‌شود) از بی‌خردی و رازگشایی و اعتماد‌ناپذیر بودن زنان سخن رفته است (کتاب آذرباد مهرسپندان، رهام اشه، بخش‌های گوناگون).

 
زندانی کردن زنان به هنگام زائیدن طفل مرده نیز رایج بود. در این هنگام مزداپرستانِ زرتشتی می‌باید در جایی بی‌آب و علف، اتاقکی بسازند و زن را به آنجا ببرند. زن موظف بود در آن اتاقک چند جام از آمیخته پیشاب گاو نر(آب مخلوط با منی و اسپرم گاو نر) با خاکستر را بنوشد در حالیکه تا سه روز حق نوشیدن آب را نداشته است (وندیداد، در مجموعه اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 713 تا 716).

 

موقعیت زن در دیدگاه زرتشتیان

معصومه یدالله‌پور

در این مقاله، موقعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان از دیدگاه زرتشتیان مورد بررسی قرار گرفته‌است. منظور از موقعیت اجتماعی، وضعیت اجتماعی- نوع پوشاک، آرایش، ازدواج و امتیازات مربوط به ازدواج- و پایگاه اجتماعی زن در نزد مردان ‌است. و هدف از موقعیت سیاسی، حق مداخلة زن در امور سیاسی مانند دست‌یابی به مناصب مهم چون پادشاهی است و موقعیت فرهنگی حق تحصیل و آموزش زنان مد نظر بوده‌است.

یِنْگْهِ هَاتَام آاَت یِسْنِه
پَئیْتی وَنْگْهُو مَزْدَاؤُ اَهورُو
وَئِثَا اَشات هَچا یَاؤْنْگهَام چَا
تَانْس چَاتَاؤُس چَایَزَ مَئِیْده

در آیین زرتشتی زن و مرد یکسان هستند و بهتری و برتری آنان تنها یک شرط دارد و آن راستی در اندیشه و گفتار و کردار است و در این کار نیز خواست هرکس، خدمت هرچه بیشتر به جهان است.
ستوت‌یسن

پیشگفتار
جایگاه زنان در طی ادوار مختلف تاریخی، تحت تأثیر فرهنگ و باورهای دینی جوامع قرار داشت. ازین‌روی نحوة برخورد با زنان و میزان حقوق آنان در جوامع مختلف متفاوت بوده‌است. اگرچه ساختار خانواده در ایران پیش از ظهور زرتشت از مرحلة مادرشاهی وارد مرحلة پدرشاهی شده‌بود ‌علی‌رغم این مسئله مقام زن با اهمیت یافتن پدر در خانواده متزلزل نشد.
پرستش الاهه‌های زن مانند آناهیتا، ایشتاروننه در ایران باستان- قبل از ظهور زرتشت- خود دلیل بر ارتقای مقام زن به منزلة رکن اصلی خانواده می‌باشد. بعد از ظهور زرتشت به‌دلیل نیک‌نگری این دین به آفرینش زن و مرد، موقعیت زن و جایگاه او در اجتماع مشخص و مستحکم‌تر شد. اگرچه برخی از محدودیت‌های زنان در این دوره نیز ادامه پیدا کرد حقوق اجتماعی، سیاسی و مذهبی  زنان بعد از ظهور زرتشت شکل قانونی به خود گرفت و مدون شد.
در این مقاله جایگاه زن در نزد زرتشتیان مورد بررسی قرار می‌گیرد. ابتدا کلیات تحقیق بیان می‌شود سپس با معرفی مختصری از آیین زرتشت، مسایل اجتماعی مربوط به زنان مانند ازدواج، پوشاک و محدودیت‌های مربوط به زنان مطرح می‌شود. در ادامه به نقش زن در امر آموزش و میزان دخالت او در امور سیاسی و مذهبی می‌پردازد درنهایت با نتیجه‌گیری از مباحث مطرح شده به پایان می‌رسد.
مهم‌ترین مشکلات مقاله روایت‌های متناقض و متضاد در مورد موقعیت زنان در ایران باستان به‌ویژه بحث ازدواج و انواع آن، پراکندگی مطالب و دشواری فهم متون اصلی مانند اوستا، وندیداد و... بود.

طرح مسئله
ایرانیان باستان، زنان را کانون مهرورزی و باروری می‌دانستند ازین‌روی همواره آنان را مورد تکریم قرار می‌دادند. بعد از ظهور زرتشت آموزه‌های دینی این پیامبر نه تنها جایگاه زن در جامعة ایرانی را کم‌رنگ نکرده بلکه تأکید‌های این دین بر یکسانی زن و مرد سبب شد تا قوانین حقوقی عادلانه‌تری برای زنان مدون گردد. در گات‌ها هر جا زرتشت از زن(= نایری) و مرد(= نا) یاد می‌کند برای هر دو ارزش مساوی قایل می‌گردد. وجود سه امشاسپند زن در کنار سه امشاسپند مرد- که یاریگر زرتشت هستند- از یک‌سو و احترام زرتشت به الاهة آناهیتا به منزلة الاهة زن از سوی دیگر خود بیانگر اهمیت مقام زن از دیدگاه زرتشت بود. نیک‌نگری و یکسان‌نگری زرتشت نسبت به دو عنصر اصلی آفرینش سبب شد تا لزوم حضور زنان در عرصه‌های آموزشی، سیاسی و دینی بیش‌تر از پیش احساس گردد. اگرچه برخی از محدودیت‌های اجتماعی مربوط به زنان- که ریشه در اعتقادات ایرانیان قبل از ظهور زرتشت داشت- بعد از ظهور این دین نیز تداوم یافت ولی به جرأت می‌توان گفت که آموزه‌های دینی زرتشت پشتوانة محکمی برای زنان شد تا علی‌رغم ساختار پدرسالاری در خانواده‌ها به منزلة طبقه‌ای پرشور در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و دینی، خود را بیازمایند. مسئلة اصلی این مقاله در پاسخ‌گویی به سؤالات زیر تنظیم شده‌است:
1-
آیا زنان در انتخاب همسر آزادی داشتند؟
2-
احکام طلاق زنان در نزد زرتشتیان چگونه است؟
3-
آیا زنان موظف به رعایت حجاب بودند؟
4-
چه محدودیت‌های اجتماعی بر زنان اعمال می‌شد؟
5-
آیا زن می‌توانست عهده‌دار مناصب دینی گردد؟
6-
زنان تا چه اندازه می‌توانستند در امور سیاسی مشارکت داشته باشند؟
7-
آیا زنان حق تحصیل و آموزش داشته‌اند؟
فرضیات (فرض میشود که : )
1-
زنان در گزینش همسر از آزادی نسبی برخوردار بودند.
2-
زنان حق طلاق نداشتند.
3-
زنان موظف به رعایت حجاب بودند و حق آرایش نداشتند.
4-
زنان در ایام حیض از محدودیت‌های اجتماعی زیادی رنج می‌بردند.
5-
زنان می‌توانستند عهده‌دار امور دینی گردند.
6-
زنان در صورت لزوم می‌توانستند در امور سیاسی دخالت کنند.
7-
موانعی برای تحصیل و آموزش زنان وجود نداشت.

آیین زرتشت 
زرتشت مانند هر نوآوری، مورد بی‌مهری سنت‌پرستان قرار گرفت و به دلیل ناتوانی اجتماعی و اقتصادی قادر به ایجاد تحولی اساسی در جامعة خود نبود. او با ناامیدی از اوضاع عصر در انتظار معجزه‌ای بود که، با مقبولیت آیین او در دربار گشتاسب به وقوع پیوست. او با شهریاران و پیشوایان بزرگ آریایی در افتاد و جهان‌بینی سیاسی خود را - که دگرگونی در نظام اجتماعی، مذهبی و سنتی زمان بود- نظم داد.
اندیشة ایرانی از میان قوانین منظم جهان به دنبال سازنده‌ای قادر و آگاه می‌گشت که در جهان‌بینی زرتشت به‌شکل اهورامزدا ظاهر شد(بویس، 1374: 276). آموزش روحانیگری که زرتشت می‌بیند، سیر و سیاحتی که در آفاق و انفس می‌کند، توانایی جرأت اظهار و انتشار کیش نوین، برای او فراهم می شود(همان، 276).

زرتشت، معیار اصلی سنجش و تشخیص را اندیشه و خرد انسان می‌داند.این دو عنصر در جهان‌بینی او نقش مهمی ‌دارد. سپنتامینو- به نام خرد مقدس- آفریدگار کل نامیده می‌شود. او بر آن است که فقط دانایان و انسان‌های باخرد هستند که به یاری اندیشه و خرد والای خود آیین راستی و درستی را در می‌یابند و موجب آگاهی و خوشبختی دیگران می‌شود(زنر، 1375: 322).و دانایی را کلید معرفت و درک راستی و دین حق می‌داند. او دانش را میزان تشخیص خیر و شر قرار داده‌است(آشتیانی، 1381: 257).
انسان  مسؤول رفتار و اعمال خود است و به‌دنبال آن، پاداش یا پادافره دریافت می‌کند. اغلب کردار زشت به دلیل بیکاری است. مطابق مزدیسنا، بر هر کس واجب است در کار نیک و سودرسانی مشغول بوده و از پرتو جد و جهد، سعی و عمل مشکلات را حل و نیازمندی‌های خود و دیگران را برطرف نماید(ایرانی، 1353: 44).
در این آیین به عدالت(نه برابری-عدالت با برابری متفاوت است)، به منزلة حقیقتی مسلم تأکید بسیار شده‌است. مردم بر اساس اعمالی که در این جهان انجام می‌دهند به سه گروه تقسیم می‌شوند: 1- کسانی که اعمال نیک و شایسته انجام می‌دهند2- کسانی که اعمال ناشایست انجام می‌دهند3-کسانی که اعمال نیک و بدشان برابر است. پاداش گروه نخست بهشت است که از آن به صورت سرای درخشان، کشور نیکی، فردوس و... یاد شده‌است. جایگاه گروه دوم سرای دیو که دوزخ است و گروه سوم برزخ که در اوستا میسوانه و در پهلوی همستگان خوانده می‌شود به معنای جای آمیخته است.
وجدان، قوة تشخیص و نیروی تمییز آدمی را شامل می‌شود و به وسیلة اختیار آدمی اعتبار پیدا می‌کند. بر اساس روایت‌های کهن، در آن دنیا به کمک انسان می‌شتابد و برای نیکوکاران به صورت دوشیزه‌ای زیبا موجب سهولت در گذشتن از پل چینود و رسیدن به فردوس می‌شود اما برای بدکاران به صورت عجوزه‌ای زشت که آنان را به دوزخ می‌برد(بویس، 1374: 54).
در جهان‌بینی زرتشت، زندگی دارای اهمیت بسیاری است زیرا به نیکی و اهورا تعلق دارد و در برابر آن، مرگ – زادة اهریمن- وجود دارد(زرین‌کوب، 1383: 271). ازین‌روی خرد و اندیشه، دانش، آزادی، اختیار و انتخاب، کار و کوشش، رستاخیز، بهشت و دوزخ، دین، زندگی و نیکی اساس باورهای زرتشت را تشکیل می‌دهد. بنابرین «در تعالیم زرتشت، نزاع میان اورمزد و دشمنش، انگره مینو نبردی همه‌جانبه میان راستی(اشا) و ناراستی(دروغ) است»(بویس، 1374: 276).


موقعیت اجتماعی زنان
وضعیت ازدواج زنان و حق انتخاب همسر:
بنیاد بیوکانی(= زناشویی) در دین زرتشت باید بر پایة خرد، عشق، هم‌کاری و دل‌بستگی به سازندگی استوار باشد. ازدواج در دین زرتشت اهمیت بسزایی دارد( فرهنگ، 1374: 166).
در کتب مقدس زرتشتی آمده‌است که، هرگاه دختران جوان به سن بلوغ می‌رسیدند از اهورامزدا درخواست می‌کردند تا شوهری دانا، زیبا و تندرست نصیب آنان گرداند.و اهورامزدا تأکید کرده‌است آیین بیوکانی از بهترین کارها می‌باشد.
 
در دین زرتشت آزادی نسبی برای انتخاب همسر وجود داشت. بنا به توصیة زرتشت، پیوند زناشویی نوعی پیوند برابری بین زن و مرد است ازین‌روی او مردان و زنان را به‌طور یکسان مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید : در انتخاب همسر، خرد را ملاک خود قرار دهید(همان، 168).
زرتشت هم‌چنین به دختر خود- چیستا- و دیگر دختران جوان توصیه می‌کند که دانایی را یکی از شرایط انتخاب همسر قرار دهند( رجبی، 1380: 451). منبع زرتشتی دیگر نیز به مرد زرتشتی توصیه می‌کند برای دختران خود شوهری هوشیار و دانا انتخاب نمایند زیرا مرد هوشیار مانند زمین بارور است هر تخمی که در آن کاشته شود حاصل دهد.
سن ازدواج برای دختران 15 سالگی ذکر شده‌است(راوندی، 1340: 662).
دختران حق داشتند در مورد همسر آیندة خود تصمیم بگیرند. بنابرین آزادی نسبی در گزینش همسر را داشتند هرچند که رضایت پدر و مادر برای ازدواج نیز یکی از شروط ازدواج بود.
در دین زرتشت، پدر حق نداشت دختر خود را مجبور به ازدواج با کسی نماید. دختر در صورت مخالفت با پدر از ارث محروم نمی‌شد مگر آن‌که، دختر به مردی علاقه‌مند می‌شد و با وجود مخالفت پدر و مادر با او ازدواج می‌کرد که در دین زرتشت به آنان خودرأی‌زن یا خودسر‌زن می‌گفتند.
رسم نامزدی نمودن دختران در خردسالی نیز از جملة سنت‌هایی بود که تا‌حدی مانعی برای آزادی در انتخاب همسر در آینده به شمار می‌آمد( رجبی، 1380: 454).
زرتشتیان برآنند که هرگاه فرشتة اشی- مظهر توانگری و برکت - با زنان همراه شود سپید‌بخت می‌گردند. و زنانی که یار مرد پارسای خود باشند به توانگری می‌رسند(حجازی، 1370: 53).
یکی از اهداف اصلی ازدواج در دین زرتشت، زایش است. به‌همین‌دلیل فرشتة اشی، فرشتة توانگری و باروری است. در منابع زرتشتی آمده‌است، اشی از ازدواج نکردن دختران و سقط جنین، روابط نامشروع، خیانت زنان گله دارد زیرا همة این موارد به جریان تولید‌مثل آسیب می‌رساند. ازین‌روی می‌توان استنباط کرد تأکید و تقدس ازدواج در دین زرتشت در واقع وسیلة مناسبی برای جلوگیری از بی‌بند‌وباری حاکم بر تولید‌مثل محسوب می‌شد به‌همین دلیل تأکید شده‌است فرشتة اشی از زنان خائن حمایت نمی‌کند هر‌چند که روابط نامشروع آنان نیز ممکن است منجر به تولید‌مثل گردد(همان، 54). درواقع آمیزش خارج از محور ازدواج در ایین زرتشت همان زنا در ادیان دیگر محصوب میشود و عمل زشتی محسوب میشود.
در دین زرتشت، ازدواج انواع مختلفی داشت و زنان از مزایا و امتیازات متفاوتی برخوردار بودند. کامل‌ترین ازدواج شامل شاه‌زن بود. این‌گروه از زنان، دوشیزگانی بودند که برای نخستین بار شوهر می‌کردند. شاه‌زن از کامل‌ترین مزایای زناشویی بهره‌مند می‌شد و امور خانه و فرزندان را به همراهی شوهر به‌طور مشترک اداره می‌کرد. یوگازن، سترزن و چکرزن مزایای کم‌تری نسبت به شاه‌زن داشتند(رجبی، 1380: 454-452). تعداد ازدواج نیز در ایران باستان به‌ویژه در میان طبقة ثروتمند امری متداول بود. مردان عادی به دلیل بی‌بهره بودن از ثروت نمی‌توانستند بیش از یک زن داشته‌باشند(همان، 452). در صورت داشتن توانایی مالی و اجرای عدالت (نه برابری) میتوانستند تعداد زن های بیشتری داشته باشند.

حق طلاق
با این که ازدواج در دین زرتشت، امری مقدس به شمار می‌رفت. طلاق گرفتن امری ساده نبود. در ایران باستان قوانین سختی در مورد طلاق وجود داشت. شوهر به راحتی نمی‌توانست همسر خود را رها کند. در کتاب دین‌کرت آمده‌است، هرگاه شوهر بخواهد همسرش را طلاق بدهد باید نزد قاضی شکایت کند. اگر قاضی رأی به ادامة زندگی داد آن‌ها باید زندگی خود را ادامه بدهند.
شوهر متمرد نیز به مجازات سخت محکوم می‌شد تا بی‌جهت متمایل به طلاق نگردد. موارد طلاق در دین زرتشت به چهار مورد زیر محدود می‌شد: 1- ارتکاب زن به عمل زنا و محرز شدن فساد اخلاقی او              2-در‌صورتی که زن به جادوگری پرداخته و آن را تعلیم می‌داد 3- عقیم بودن زن. درین صورت مرد می‌توانست ابتدا او را شوهر دهد و زن دیگری اختیار کند یا آن‌که بدون طلاق زن اول، زن دوم اختیار کند 4- زن، ایام دشتان را مخفی نگه می‌داشت شوهر می‌توانست او را طلاق دهد. زن تنها درصورتی که مرد، توانایی جنسی نداشت می‌توانست درخواست طلاق نماید(دانای علمی، 1374: 26).

وضعیت پوشاک و آرایش زنان
از دیدگاه زرتشت در مورد حجاب آگاهی چندانی نداریم ولی آن‌چه مسلم است زنان زرتشتی خود را مقید به حجاب می‌دانستند. منابع، از پوشش زنان در عهد هخامنشی، اشکانی و ساسانی گزارش در اختیارمان قرار می‌دهند. زنان عادی در دورة اشکانی، قبایی تا زانو بر تن می‌کردند و با شنلی که بر سر افکنده می‌شد گیسوان خود را نیز به شیوة یونانیان آرایش می‌کردند و از میان سر فرق باز می‌کردند. از دیگر لباس‌های زنان اشکانی پیراهن بلند، گشاد، پرچین آستین دار بود پیراهن دیگری داشتند که روی اولی می‌پوشیدند. قد پیراهن دوم نسبت به پیراهن اولی کوتاه‌تر و یقه باز بوده‌است. روی این دو پیراهن، چادری نیز بر سر می‌کردند. پیراهن از پارچه‌های منقش به‌ویژه قلاب‌دوزی شده، تهیه می‌‌شده‌است. کمربندی نیز گشادی پیراهن آنان را جمع می‌کرد. چادرشان نیز به رنگ شاد و ارغوانی و سفید بوده‌است. همین نوع پوشش با تغییراتی در دورة ساسانی نیز ادامه پیدا کرد. به اعتقاد برخی از مورخان در ایران باستان فقط زنان وابسته به طبقة اشراف موظف به رعایت حجاب صورت بودند و بقیه موظف به پوشاندن چهرة خود نبودند. دلیل این گروه از محققان فرش کوچکی است که رودنکه- شرق‌شناس شوروی- از دورة هخامنشی یافته است. در نقوش این فرش، زنان عادی چهرة خود را نپوشانده‌اند و شنلی مانند چادر بر روی سر خود انداخته‌اند(راوندی، 1340: 476). بدیهی است که لباس بندگان و دیگر طبقات با لباس اشراف درباری متفاوت بوده‌است. ملکه‌ها از شنل‌های بلندی که کاملاً بدن و سینه را می‌پوشاند استفاده می‌کردند(حجازی، 1370: 117).
در منابع زرتشتی تأکید شده ، زنان نباید به خودآرایی پرداخته و چهرة خود را آرایش نماید چنان‌که در وندیداد آمده است، آرایش مو و چهره برای زنان حرام است کسی‌که مرتکب این عمل گردد، به دوزخ می‌رود. در ارداویراف‌نامه نیز آمده: «... دیدم که از انگشتان زنان بدکار که روی و موی آرایش می‌کردند خون و چرک بیرون می‌آمد و از چشمان آنان نیز کرم...»(افتخارزاده، 1377: 292).
ولی‌ علی‌رغم این توصیه‌ها، بی‌تردید زنان در ایران باستان به زیبایی خود اهمیت می‌دادند. از مجسمه‌ای که از دورة اشکانی یافت شد چنین بر می‌آید زنان لب‌ها را سرخ، پیرامون چشمان را سیاه و گونه‌ها را ارغوانی می‌کردند و از گردنبند و دست‌بند برای زینت خود استفاده می‌کردند. مردان هخامنشی به زیبایی زنان خود می‌بالیدند. خشایارشاه به خواجه‌سرایان دستور داد تا ملکة زیبای او را با تاج ملوکانه به حضور شاه آورند تا زیبایی او را به مردم و سروران نشان دهد(حجازی، 1370: 141). (که همسر او مخالفت کرد و با دسیسه مردخای یهودی کشته شد و خواهر زاده ی او استر وارد دربار و همسر خشایار شاه شد و موضوع جشن پوریم به وجود امد که در کتاب های بعد صحبت خواهد شد)


محدودیت‌های اجتماعی زنان
باوجود نیک‌نگری به زن در دین زرتشت، محدودیت زنان در ایام دشتان(عادت ماهیانه) - ریشه در اندیشه‌های ایرانیان داشت- به قوت خود باقی ماند. احکام دینی زنان به‌ویژه احکام حیض و تطهیر زنان حایض، نشان از تلقی سرنوشت اهریمنی زن دارد. پیش از زرتشت، زنان به هنگام حیض و زایمان در آغل )لغتنامه دهخدا:جای گوسفدان و گاوان و دیگر چهارپایان در شب به صورت خانه یا در کوه یا حفاری در زیر زمین)به سر می‌بردند و تا پایان مدت حیض و عمل زایمان، از اجتماع دور نگه داشته می‌شدند. این سنن آریایی بعد از ظهور زرتشت در قالب احکام دینی سازمان یافته شد. در این دین با توجه به این‌که زمین، گیاه، آب و آتش مقدس بوده، زنان را در ایام حیض و زایمان سبب آلودگی این عناصر می‌دانستند. ازین‌روی آنان را در زمین شوره‌زار و بایری که دشتان‌ستان(= حیض‌ستان) نام داشت، اقامت می‌دادند. زن بعد از اتمام این دوران در پیچیده‌ترین مراسم غسل به وسیلة شاش گاو و اندکی آب به وسیلة روحانیون ویژه، چند بار به مدت چند روز، غسل داده می‌شد. زنان در ایام حیض، حق خوردن نذری ایزدان را نداشتند( افتخارزاده، 1377: 362).
به اعتقاد زرتشتیان، عادت ماهیانه زن، اثر اهریمنی بود که در زن پدیدار می‌شد زیرا در این ایام، اهریمن به زن نزدیک می‌شد و او را پلید می‌ساخت بنابرین مردان چون دچار چنین حالتی نمی‌شدند از زنان پاک‌تر بودند(راوندی، 1340: 588).
در ارداویراف‌نامه(کتابی نوشته موبدی به همین نام در زمان ساسانیان که اعتقاد ایرانیان قبل از اسلام را معرفی میکند و به زبان پارسی میانه است) تأکید شده، زنان حایض نباید به آسمان و خورشید بنگرند(حجازی، 1370: 134). هم‌چنین پنهان کردن دوران حیض، معاشقه با زنان حایضه و هم‌بستر شدن با آنان نیز از جرم‌های سنگین معرفی شده است(افتخارزاده، 1377: 293).
بنابرین طرز تلقی جامعة ایرانی قبل و بعد از زرتشت نسبت به عادت ماهیانه، زنان را وادار به گوشه‌نشینی در این ایام می‌نمود. همین مسئله می‌توانست  آنان را به سوی نوعی بیزاری از مسایل اجتماعی سوق دهد. جالب است که زنان فقیر در ایام حیض از آزادی بیشتری برخوردار بودند زیرا آنان برای امرار معاش نیاز به کار کردن داشتند. ازین‌روی در ایام حیض نیز میان مردم آمد‌و‌شد داشتند.
به‌غیر از محدودیت زنان در ایام دشتان، محدودیت‌های دیگری نیز بر زنان اعمال می‌شد. این محدودیت‌ها به نظر می‌رسد مجازات عملی بود که زنان در شکل‌گیری آن نقشی نداشتند مانند به دنیا آوردن فرزند مرده. در دین زرتشت اگر زنی فرزند مرده به دنیا می‌آورد نجس محسوب می‌شد و می‌بایست سی‌گام از آب، برسم، مردان مقدس و آتش دور باشد. چنین زنی را در محوطه‌ای نگه می‌داشتند و خوراک آن، شاش گاو آمیخته به خاکستر بود. او می‌بایست بعد از سه روز به وسیلة موبدان با شاش گاو و آب تطهیر شود و تمام لباس‌های او دور انداخته می‌شد(همان،294).
زن زرتشتی اگر بچه سقط می‌کرد نیز می‌بایست محدودیت‌ها را تحمل می‌کرد چنان‌که در وندیداد آمده است«... که چنین زنی باید به اندازة یک پیمانه آب بخورد. همة دینداران باید نظارت کنند اگر افراد ناظر تخلف نمایند دویست تازیانة اسب‌رانی و دویست تازیانة چرمی باید در فرد متخلف زده شود»(همان، 293).


حقوق زن
زنان و مشارکت در امور مذهبی
وجود سه امشاسپند زن در دین زرتشت- سپنته آرمئی‌تی، هئوروتات و امرتات به ترتیب مظهر مهرورزی، بالندگی و خروش آب و مظهر جاودانگی و رویش هستند-(افتخارزاده، 1377: 183-182؛ پورداود، 2517: 38). بیانگر اهمیت نقش زن و مادر در اندیشة زرتشتی و امکان دخالت زنان در امور دینی می‌باشد.
در منبع دیگر نیز اشاره شده، در دین زرتشت، زنان بعد از یائسه شدن (خاموش شدن حس شهوت و قطع عادت ماهانه به دلیل کهولت سن)می‌توانستند مقام نگهداری از آتش مقدس را به عهده بگیرند و مجاز بودند تا مدیر تشریفات مذهبی نیز گردند.
در دین‌کرت(دانشنامه دینی زرتشت)، به توانایی زنان در امر قضاوت نیز اشاره شده است به‌گونه‌ای که زنان مطلع به علم حقوق را بر مردانی که از این دانش بی‌بهره‌اند رجحانی دهند(بیژن، 1350: 103). در انجام وظایف دینی زن و مرد مساوی بودند. هر دو ملزم بودند تا هر سال 6 وظیفة مذهبی خود را به جا آورند. یکی از این وظایف، جشن گرفتن روزگار پدر و مادر بود. در این جشن، مجلس بزرگ‌داشتی برای شادی روح پدر و مادر بر پای می‌شد. در خور توجه است که، مشغول بودن زن به امور خانه و بچه‌داری باعث معافیت او از انجام تشریفات مذهبی نیز می‌شد(همان، 37).

زنان و حق آموزش
از ویژگی‌های برجستة آموزه‌های دینی زرتشت، تأکید بر خرد و دانایی است. همراهی تنگاتنگ زرتشت با ایزد چیستی- که الاهه دانایی و معرفت است- جایگاه علم در نزد زرتشت را برای ما روشن می‌سازد. این ایزد که گاهی در اوستا به شکل الاهة زن- که موکل علم و دانش است- نمایانگر می‌شود خود مبین رسالت زنان در علم‌آموزی و تربیت اطفال است.
ایزد چیستا از اهورامزدا نقش اصلاح‌کننده و تعلیم‌دهنده را برای مادران اخذ کرده‌است. ازین‌روی مادر بهترین تعلیم‌دهنده در دین زرتشت به شمار می‌آید. و از همان سال‌های اولیة زندگی کودکان، تعلیم و تربیت او را آغاز می‌کرد. به این طریق مادران با تربیت فرزندان خود روشنایی‌‌بخش دل و جان می‌شدند و در‌صورت نبودن مادر، خواهر یا عمه وظیفة تعلیم را به‌عهده می‌گرفتند. آموزش عمومی یعنی مرحلة خانوادگی، دختران را از پسران جدا می‌کردند و آنان را برای امور خانه‌داری و مادر شدن مهیا می‌نمودند(حکمت، 1350: 371).
 
در مرحلة آموزش بالاتر، برحسب موقعیت اجتماعی خانواده‌ها، آموزش آنان نیز متفاوت بود ولی واقعیت این است که آموزش اختصاصی در دورة ساسانی مخصوص طبقة اشراف بود و جنبة عمومی نداشت (راوندی، 1340: 723).
به طور‌کلی، تعالیم دینی و اخلاقی تا سن 5 سالگی به وسیلة مادر به فرزندان آموخته می‌شد سپس روحانیون، آموزش فرزندان را به دست می‌گرفتند. بنابراین می‌توان گفت محدودیتی برای کسب علم و دانش برای زنان وجود نداشت(حکمت، 1350: 121). چنان‌که منابع اشاره کرده‌اند آتوسه خط را آموخت و در تربیت نجیب‌زادگان دربار، تلاش فراوانی نمود. خشایارشاه زیر نظر آتوسة دانا تربیت شد و برای جانشینی آماده گشت(راوندی، 1340: 438).
در یشت‌ها - هر جا که ستایش آمده- زنان در ردیف مردان نام برده شده‌اند« اینک ما جان و وجدان و قوة ادراک و روان و خرد و فروهرهای نخستین آموزگاران کیش و نخستین شنودگان آیین، آن مردان و زنان پاک را که سبب پیروزی راستی بوده‌اند می‌ستاییم»(پورداود، 1307: 110).


زنان و حق دست‌یابی به امور سیاسی
در دین زرتشت به محدودیتی برای مشارکت زنان در امور سیاسی اشاره نشده‌است. بااین حال به نظر می‌رسد تا زمانی‌که مردان لایق برای دست‌یابی به این امور وجود داشتند از زنان استفاده نمی‌شد. در اواخر دورة ساسانی دو تن از دختران سلسلة ساسانی به پادشاهی رسیدند.(دختران خسرو پرویز) این مسئله خود بیانگر عدم محرومیت زنان در دخالت نمودن در امور سیاسی می‌باشد(حجازی،بی‌تا : 37 ). که در فصل های گذشته خواندیم انقدر شاهزادگان به دلایل اشتگی سیاسی همدیگر را میکشتند که در 4 سال 12 پادشاه در ایران حکومت کردند و دیگر مردی برای حکومت کردن وحود نداشت تا این که دختر خسرو پرویز را به پادشاهی قرار دادند.

-          حال که به اینجا رسیدیم لازم به ذکر است که پوراندخت دخبر خسرو پرویز پس از پاره کرده نامه پیامبر توسط پدرش ، زمانی که خودش به پادشاهی ایران رسید برای پیامبر اسلام هدیه ای فرستاد.طبق تاریخ طبری :

-         قد کانت بوران أهدت للنبی(ص) فقبل. (تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۳۳)
چنان بود که پوران براى پیمبر هدیه فرستاده بود و او صلى الله علیه و سلم پذیرفت. (ترجمه تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۵۹۰)

-          در ان روزگار قدرت و ثروت ایران ان هم در زمان خسروپرویز ترسی از پوراندخت از پیامبر نشان نمیدهد و پیامبر اسلام نیز جنگ خارج از عربستان نداشت و این هدیه فرستادن حمل بر ترس نیست و این هدیه فرستادن تنها حمل بر محبت و علاقه شخصی پوراندخت به ظهور پیامبر نو و اخرین پیامبر بر بشریت و گرایش او به ایشان میتوان دانست.(1)

-          پوراندخت (بوراندُخت)، در سال 630 میلادی [2] و به تعبیری در سال 10 هجری(در اواخر زندگانی پیامبر اسلام) به حکومت رسید و به نقل تاریخ، وفات پیامبر نیز در زمان پادشاهی پوراندخت رخ داد[3]. در منابع تاریخی درباره‌ی وی گفته شده که شخصی عدالت گستر بود و در آغاز حکومتش دست به اصلاحات اجتماعی زد و توانست آرامشی نسبی در قلمرو حکومت خود برقرار کند[4]. هرچند برخی پژوهشگران بر این باورند که آنچه از دانش و لیاقت پوراندخت گفته می‌شود، دروغ‌ پردازی‌های موبدان و نجبای ساسانی بود، تا اندکی از خفت و خواری خود را در چشم دیگران بکاهند[5]. به هر روی پوراندخت بنابر برخی منابع تاریخی در حدود یک سال و چهار ماه حکومت کرد[6] و البته به دلیل سرنوشت مبهم و رازآلود وی، برخی معتقدند که او تنها شش یا هفت ماه حکومت کرد و برخی نیز مدت پادشاهی او را تا 2 سال ذکر کردند و اختلافات در این زمینه فراوان است[7].

-          در اواخر حکومت پوراندخت(که مصادف با عصر خلافت ابوبکر بود)، برخی اقوام عرب از روی تعصبات قومیتی و ملی‌‌گرایانه در نواحی مرزی ایران تحرکاتی صورت داده بودند. پوراندخت نیز در مدتی اندک توانست ارتش پراکنده و ناامید ساسانی را تا حد کمی متحد کند[8]. با این وجود عجیب است که هیچ خبر درست و معیّنی از سرنوشت پوراندخت در دست نیست ! وی به طرزی شگفت‌انگیز از صحنه حذف می‌شود. منابع تاریخی در این زمینه به گونه‌ای تأسف‌بار یا سکوت کرده‌اند یا به تناقض‌گویی پرداخته‌اند. از جمله شاهنامه فردوسی که بر اساس «خوذاینامگ‌ها» یا همان خداینامه‌های عصر ساسانی سروده شده است، علت مرگ پوراندخت را بیماری ناگهانی معرفی کرده است!

 

همى داشت این زن جهان را بمهر
نجست از بر خاک باد سپهر

 

چو شش ماه بگذشت بر کار اوى
ببد ناگهان کژّ پرگار اوى

بِیـِک هفته بیمار گشت و بمرد
ابا خویشتن نام نیکى ببرد

چنین است آیین چرخ روان
توانا بهر کار و ما ناتوان [9]

-          حسن پیرنیا(مشیرالدولة) که خود از ارکان باستانگرایی در عصر پهلوی اول بود، می‌نویسد: «پس از آنها پوراندخت‏ دختر خسروپرویز را به تخت نشاندند و او چون دید از انحطاط ایران و شکست‌های قشون آن نمی‌تواند جلوگیرى کند، بعد از یک سال و پنج ماه استعفا داد[10]. برخی منابع کهن (از جمله تاریخ بلعمی) نیز صرفاً به این سخن که «پوراندخت پس از مدتی از دنیا رفت»، اکتفا کردند[11]. اما عبدالحسین زرین کوب به صورتی دقیق‌تر مسئله را بررسی کرده و به برخی منقولات تاریخی اشاره کرده است: «سلطنت بوران‌دخت (پوران‌دخت) هم چندان دوام نیافت و او که وزارت خویش و در واقع فرماندهی سپاه را به پسر فرخ –قاتل شهربراز- داد، موفق نشد به آشفتگی‌ها پایان دهد. ظاهراً بعد از یک‌سال و چندماه استعفا کرد. روایتی هست که سال‌ها بعد از استعفا زنده ماند، و به قولی در همان ایام خفه‌اش کردند(سپتامبر 631 م)»[12]. این عجیب نیست. چون روشن است که این دو خواهر (دختران خسرو پرویز) هیچ اراده‌ای از خود نداشتند و تنها بازیچه‌ی دست موبدان زرتشتی بودند[13]. پر واضح است که همین موبدان، برای توجیه رفتارهای خود، همواره اقدام به سناریو سازی می‌کردند. از جمله آنکه به طرزی ناشیانه تلاش کردند تا روابط پوراندخت را با درباریان، خوب جلوه دهند. ازبرای نمونه سعی نمودند طوری حوادث را کنار هم قرار دهند که گویی رستم فرخزاد و دیگر فرماندهان ارتش گوش به فرمان ملکه پوراندخت بودند! ابن مسکویه (تاریخ نگار ایرانی، متوفای 421 هجری) خواسته یا ناخواسته بخشی از این سناریو سازی‌های دربار ساسانی را به عنوان حوادث تاریخی بیان کرد[14]. این درحالی است که بنابر نص تاریخ رستم فرخزاد اقدامات خائنانه بسیاری انجام داد، از جمله شکنجه همسران خسروپرویز و کشتنِ ملکه آزرمیدخت و به راه انداختن جنگ داخلی، برای رسیدن به قدرت. مطمئناً چنین شخص (و اشخاصی) نمی‌توانستند در مقابل نظرات مخالف تاب بیاورند و همچنین نمی‌توانستند خود را مطیع محض یک «زن» بدانند. قصد ما این نیست که تقصیرات را بر گردن رستم فرخزاد بیندازیم. بلکه روی توجه ما به سوی کلیّت دربار ساسانی است (نه شخص خاصی). به هر صورت سرنوشت پوراندخت همواره در هاله‌ای از ابهام قرار داشت و بیش از هر چیز به یک تراژدی اسرارآمیز شبیه است که دست تاریخ از تبیین آن حقایق کوتاه است.

-          جا دارد در پایان، نکته‌ای اساسی و شگفت‌انگیز را بیان داریم. آنچه را که طبری، تاریخ نگار ایرانی، متوفای 310 هجری برای اهل تاریخ به یادگار گذاشته است. مهم‌ترین سرنخ موجود از سرنوشت مبهمِ پوراندخت! طبری می‌گوید: « چنان بود که پوران براى پیمبر هدیه فرستاده بود و او صلى الله علیه و سلم پذیرفت».[15] پوراندخت برای پیامبر هدیه می‌فرستد! این هدیه ممکن است در زمان پادشاهی خسروپرویز یا در زمان حکومت خودِ پوراندخت رخ داده باشد. در هر صورت پادشاهی ایران غرق در قدرت و ثروت بود. هرچند مشکلات و اختلافات داخلی وجود داشت، اما حکومت ایران هیچ‌گاه از سوی پیامبر تهدید و مورد آسیب واقع نشد. از همین روی پادشاهی ایران(با آن قدرت و شوکت دنیوی) ترسی از پیامبر اسلام نداشت. لذا «هدیه فرستادنِ پوراندخت برای پیامبر اسلام» را نمی‌توان حمل بر ترس و واهمه و باج‌دهی نمود. گذشته از اینکه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نیز هیچ گاه از دربار ساسانی باج‌خواهی نکرد. تنها دلیلی که برای این «هدیه فرستادن» می‌ماند، اصل محبت و علاقه‌ی شخصی پوراندخت به پیامبر نوظهور و گرایش وی به ایشان می‌باشد. به راستی آیا پوراندخت دختر خسرو پرویز به آیین پیامبر آخرالزمان گرویده بود؟ و آیا پوراندخت برای مدتی این عقیده‌ی خود را مخفی می‌داشت؟ و هنگامی که درباریان متوجه چنین موضوعی گشتند، در صدد حذف او برآمدند و چنان او را از صفحه روزگار محو نمودند که هنوز هم مرگ وی اسرارآمیز می‌نماید؟ آیا پوراندخت از راز بزرگمهر و انوشیروان آگاه شده بود؟ آن راز چه بود؟ خوابی که انوشیروان در شب تولد محمد (صلی الله علیه و آله) دید، که خورشیدی از حجاز برخاست و جهان تاریکی را روشن نمود، و کنگره‌های کاخ کسری را به زیر افکند، و بزرگمهر به انوشیروان چنین خبر داد که امشب شب تولد پیامبر آخرالزمان است که جز به راستی و نیکی گام برنمی‌دارد و امت او میراث‌بان مُلک شما خواهند شد[16]. آیا پوراندخت از این راز باخبر بود؟ این‌ها سؤالاتی هستند که کنجکاویِ هر محققِ تاریخ‌پژوهی را برمی‌انگیزد. 

-          پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به «دختران خسرو پرویز و حکایت بی‌مرد شدن دربار ساسانیان»
[2]. عزیزالله بیات‏، تاریخ تطبیقى ایران با کشورهاى جهان‏، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384، ص 72
[3]. مجمل التواریخ و القصص، به تصحیح ملک‏‌الشعراء بهار، تهران، نشر کلاله خاور، چاپ دوم، ص 97
و رضا قلى خان هدایت‏، فهرس التواریخ، تحقیق و تصحیح عبد الحسین نوایى و میر هاشم محدث‏، تهران: پژوهشگاه علوم انسانى ومطالعات فرهنگى‏، 1373. ص 25
[4]. تاریخ طبری، ترجمه ابو القاسم پاینده‏، تهران‏: انتشارات اساطیر، ۱۳۷۵. ج‏ 2 ، ص 783-782
و ابن اثیر جزرى، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمه عباس خلیلى، ابو القاسم حالت‏، تهران‏: مؤسسه مطبوعات علمى‏، ۱۳۷۱. ج‏5، ص: 234
ابن کثیر، البدایة والنهایة، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۹۸۸. ج 7 ص 21
تاریخ بلعمی، تهران: انتشارات سروش، ۱۳۷۸. ج 2 ص 846
احمد بن على ابن مسکویه‏، تجارب الامم، تهران‏: انتشارات سروش‏، ۱۳۷۹. ج 1 ص 223
ابوسعید گردیزی، زین الاخبار، قاهره: المجلس الاعلى للثقافة، 2006. ص 89 
تاریخ ابن خلدون، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج 2 ص 88
[5]. عبدالحسین زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ج 1 (تاریخ ایران قبل از اسلام)، تهران: امیرکبیر، 1377. ص 529
[6]. آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى،‏ تهران: انتشارات دنیاى کتاب، ۱۳۶۸. ص 647 
[7]. عبدالحسین زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ج 12 (تاریخ ایران بعد از اسلام)، تهران: امیرکبیر، 1383. ص 193
و رشید شهمردان، تاریخ زرتشتیان پس از ساسانیان، تهران: نشر راستی، 1360. ص 30
[8]. تاریخ طبری، همان، ج‏ 4 ص 1591 ؛ تاریخ ابن خلدون، همان، ج 2 ص 88 و همچنین: ابوحنیفه دینورى، الاخبار الطوال‏، قم: منشورات الرضى، ۱۳۶۸. ص 114
[9]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه چاپ مسکو، تهران: نور، ص 1341 بیت 48697-48700
و میترا مهرآبادى، متن کامل شاهنامه فردوسى به نثر پارسى، تهران: نشر روزگار، ۱۳۷۹. ج 3 ص 778
[10]. حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، تهران‏: انتشارات دنیای کتاب‏، 1384. ج‏ 4 ص 2813-2812
[11]. تاریخ بلعمی، همان، ج‏ 2 ص 847
[12]. عبدالحسین زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ج 1 (تاریخ ایران قبل از اسلام)، تهران: امیرکبیر، 1377. ص 529
[13]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص 529
[14]. احمد بن على ابن مسکویه‏، همان، ج‏ 1 ص 274
[15]. تاریخ طبری، همان، ج‏ 4 ص 1590
[16]. بنگرید به «
بشارت اوستا و متون پهلوی درباره اسلام»

 

 

 


زنان و جشن سپنته آرمئی‌تی
یکی از سنت‌های زیبا و جشن‌های باشکوه ایرانیان، جشن سپنته آرمئی‌تی بود. برپایی این جشن، خود بیانگر اهمیت زنان و جایگاه آنان در نزد ایرانیان باستان می‌باشد. جشن سپنته آرمئی‌تی نزد زرتشتیان در روز 5 اسفند برگزار می‌شد این روز سپندارمذ به معنای نگهبان زمین نامیده می‌شود. واژة سپندارمذ در اوستا به معنای فروتنی و بردباری است. با توجه به این‌که زمین همانند زنان خاصیت باروری دارند این جشن برای بزرگ‌داشت زنان نیکوکار برگزار می‌شود. در این روز مادران از فرزندان خود و زنان از شوهرانشان هدایایی دریافت می‌کردند و زنان نیکوکار که فرزندان نیکو پرورش داده بودند مورد تقدیر واقع می‌شدند. زنان در این روز به‌طور کامل استراحت می‌کردند. مردان به پاس تلاش یک‌سالة همسرانشان، وظایف زنان را به عهده می‌گرفتند و فعالیت‌های یک زن را تجربه می‌کردند.
سپندارمذ در عالم معنوی، مظهر محبت و بردباری و تواضع اهورامزدا است. در جهان جسمانی فرشته‌ای است موکل زمین، به این مناسبت آن را مؤنث دانسته، دختر اهورامزدا خوانده‌اند. سپندارمذ موظف است که هماره زمین را خرم و آباد ، پاک و بارور نگه دارد هر‌که به کشت و کار پردازد و خاکی را آباد کند خوشنودی سفندارمذ را فراهم کرده است. کلیة خوشنودی و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست مانند خود زمین این فرشته شکیبا و بردبار است به خصوص مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است. ایزد آبان، ایزد دین، ایزد اَرد از هم‌کاران او شمرده می‌شوند. در ایران قدیم در این روز جشن می‌گرفتند به قول ابوریحان بیرونی این عید به زنان اختصاص داشته و از شوهران خود هدیه دریافت می‌کردند ازین روی به جشن مزدگیران معروف بوده است. بید‌مشک گل مخصوص سپندارمذ می‌باشد( پورداود، 1307: 95-93).

نتیجه
یکسان‌نگری زرتشت به زن و مرد سبب شد تا موقعیت اجتماعی، سیاسی زنان در ایران به منزلة طبقة اجتماعی قدرتمند، سازمان یافته‌تر از قبل گردد. در دین زرتشت زنان از آزادی‌هایی چون حق انتخاب همسر برخوردار بودند هر‌چند که پاره‌ای از سنت‌ها چون نامزد نمودن آنان در خردسالی و کسب رضایت والدین برای ازدواج تا حدی دامنة این آزادی را محدود می کرد. ازدواج در دین زرتشت فقط بعد جسمانی نداشت بلکه زرتشتیان به ازدواج به منزلة امری مقدسی که منشأ خیر و برکت فراوان است می‌نگریستند. مزایا و امتیازات زنان با توجه به نوع ازدواجشان متفاوت بود. فسخ  قرارداد ازدواج در دین زرتشت امری آسان نبود. در این دین، دو طرف ازدواج می‌توانستند درخواست طلاق را مطرح کنند بنابرین حق طلاق فقط در اختیار مردان نبود مردان نیز تنها با ارائة دلیل قانع‌کننده در محکه می‌توانستند همسر خود را طلاق دهند.
پوشش زنان ساسانی با توجه به موقعیت و طبقات اجتماعی‌شان متفاوت بود. زنان طبقات حاکمه و اشراف مقیدتر به امر حجاب بودند. به نظر می‌رسد زنان طبقات پایین‌تر به دلیل کار در بیرون از خانه نمی‌توانستند مانند طبقة اشراف پیراهن و شنل‌های بلند را تحمل نمایند.
آرایش زنان هرچندکه در دین زرتشت امر قبیح به شمار می‌آید اما شواهد باستانی حاکی ازین است که، زنان اشراف خود را می‌آراستند و از زینت‌آلات برای زیبایی خود استفاده می‌نمودند.
مهم‌ترین محدودیت‌های اجتماعی اعمال شده بر زنان در ایام عادت ماهیانه و زایمان بود. هرچند‌که ریشة این تفکر در ایران به قبل از ظهور زرتشت بر می‌گشت ولی بعد از ظهور زرتشت نیز این محدودیت قانونی‌تر شد. زنان در این ایام از خانة خود دور و از فعالیت‌های اجتماعی‌شان محروم می‌گشتند. مراسم پیچیدة تطهیر زنان حایض و زائو به وسیلة روحانیون نیز زنان را آزرده‌تر می‌ساخت و بر خستگی آنان می‌افزود. علی‌رغم این محدودیت‌ها بایستی گفت جایگاه سیاسی و مذهبی زن بعد از زرتشت در ایران مستحکم‌تر از زمان‌های قبل گشت. برای دست‌یابی زنان به امور سیاسی چون پادشاهی مانع خاصی وجود نداشت. هرچند، تا وقتی که مردان لایق برای چنین امور وجود داشتند آنان را بر زنان ترجیح می‌دادند.
زنان هم‌چنین می‌توانستند بعد از شرایط خاص، تصدی امور مذهبی را نیز بر عهده بگیرند، اموری چون نگهداری آتش مقدس و امر قضاوت به آنان واگذار می‌شد.
در دین زرتشت خردورزی امری مقدس شمرده شده، به همین دلیل مانعی برای تحصیل زنان وجود نداشت. یکی از مهم‌ترین وظایف مادران در دین زرتشت، آموزش و تعلیم فرزندان بود. آنان می‌توانستند به منزلة مربی نیز به امر تعلیم مشغول شوند. چنان‌که ملکه آتوسا به امر تعلیم نجیب‌زادگان مشغول بود. وجود جشن سپنته‌آرمئی یا روز زن بیانگر این است که با وجود محدودیت‌های اجتماعی زنان در ایران باستان و اهمیت پدر در خانواده، زنان نیز از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بودند. قدردانی از زنان نیکو در این روز و پیشکش نمودن هدایا از سوی فرزندان و شوهر به زن، بیانگر نقش مهم زن در جامعة آریایی بود.

منابع
آشتیانی، جلال‌الدین(1381). زرتشت، مزدیسنا و حکومت(چاپ هشتم)، تهران: شرکت سهامی انتشار
افتخارزاده، محمدرضا(1377). ایران، آیین و فرهنگ(چاپ اول)، تهران: فروهر
ایرانی، دینشاه( 1353). اخلاق ایران باستان(چاپ چهارم)، تهران: فروهر
بویس، مری(1374). تاریخ کیش زرتشت(  )، تهران توس
بیژن، اسدالله(1350). سیر تمدن و تربیت در ایران باستان(چاپ اول)، بی‌جا
پورداود، ابراهیم(1307). یشت‌ها(چاپ سوم)، تهران: دانشگاه تهران
پورداود، ابراهیم(2517). یسنا(چاپ اول)، تهران: انجمن ایران‌شناسی
جعفری، علی‌اکبر(1359). ستوت‌یسن(چاپ اول)، تهران: اسوه
حجازی، بنفشه(1370). زن به ظن تاریخ(چاپ اول)، تهران: شهرآب
حجازی، قدسیه(بی‌تا). ارزش زن یا زن از نظر قضایی و اجتماعی(    ). تهران: بی‌نا
حکمت، علی‌اصغر(1350). آموزش و پرورش در ایران باستان(    )، تهران: مؤسسات تحقیقات برنامه‌ریزی علمی و آموزشی
دانای علمی، منیژه(1374). موجبات طلاق در حقوق ایران و اقلیت‌های غیر مسلمان(چاپ اول)، تهران: نوظهور
راوندی، مرتضی(1340). تاریخ اجتماعی ایران(چاپ سوم)، تهران: سپهر
رجبی، پرویز(1380). هزاره‌های گمشده(چاپ اول)، تهران: توس
زرین‌کوب، عبدالحسین( 1383). روزگاران(چاپ پنجم)، تهران: سخن
زنر، آر، سی(1375). زروان(معمای زرتشتیگری)، ترجمة تیمور قادری، تهران: فکر روز، چاپ دوم
مهر، فرهنگ(1374). دیدی نو از دین کهن(چاپ سوم)، تهران: جامی

http://www.adyannet.com/fa/news/13054

.

جهت دانلود برخی منابع دین زرتشت کلیک کنید

 

 

 

 


نظرات  (۳)

ببند بابا دهنتو  آخه نیست شما خیلی به زن احترام میذارید 

پاسخ:
در مقایسه با ادیان دیگر آن چه که در متن قوانین دین اسلام وجود دارد کرامت انسانی زن در حد تمام و کمال یک انسان ارج داده شده است. ادیان مسیحیت زرتشت مانی یهودیت و غیره اصلا برای زن حتی جایگاه انسانی قائل نبودن. احادیث پیامبر اسلام و امامان شیعه برای برخود با زنان و دختران و همسران کاملا گواه این موضوع است.
۱۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۲:۱۹ کص ننه دروغگوها

خرافات، تاریخ و منابع اخوندی ک از کونتون دراوردین 

پاسخ:
کاملا به شما حق میدم خشمگین باشین و نسبت به این مطالب گارد بگیرین ولی حقیقت همیشه تلخ و ناراحت کننده هست . با رجوع به منابع مربوط به این موضوع بسیاری از خشم شما کم میشه. بحث دفاع از اسلام نیست بحث پیدا کردن حقیقت در خود مرجع هست نه از رسانه ها

سلام ممنون ازمطالب خوب شما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی